که به پدر منسوب است سرور چپانیان و سر خیل بی حیایان و بی باکان بود و بی حیایی او زیاده از آنست که تعریف توان کرد اما کلامش بغایت مقبول و شیرین و سخنان لطایف آمیزش بسی مضحک و رنگین است، در هرات کسب کمال کرده بود و بطریق سیاحت از آنجا بعراق و از عراق به شروان افتاده ندیم مجلس شیخ شاه . پادشاه آنجا شده بود گویند در آن ولا این فقرات را به شیخ شاه عرضه داشت « به تربیت کرده حضرت شاه در کله وجود واقفند نه ایشانرا ایغیری بکمال و نه قسراغی که کسی از آن محظوظ تو اند شد » کذا (!) بهر حال این دو مطلع از اوست :
شرمی از سابقه بندگی ما بادش
سرو بلند مرتبه عالیجناب ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دامی بسر سرو بلند افکنده
مطلع
آنکه رفتیم چو اندیشه رحم از یادش
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.