دادند اشتری دو سه نواب شه مرا
شادان شدم از آنکه مرا چارپا بسی است
عقلم به طنز میگفت انظر الی الابل
کاندر ابل عجایب صنع خدا بسی است
دیدم ضعیف جانوری مثل عنکبوت
گفتم کزین متاع مرا در سرا بسی است
پرسیدمش چه جانوری گفت من شتر
گفتم بلای جانی و ما را بلا بسی است
گفتم تو گربهای نه شتر گفت چاره نیست
در حیز زمانه شتر گربهها بسی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به نوعی از طنز و نمایش انسانها و حیوانات پرداخته است. او با خوشحالی از داشتن چهارپا (شتر) سخن میگوید و عقلش به او میگوید که در حیوانات دلایلی شگفتانگیز از آفریدگار وجود دارد. سپس با مشاهده یک جانور ضعیف مثل عنکبوت، به او نزدیک میشود و میپرسد که چه نوع حیوانی است. جانور پاسخ میدهد که شتر است، اما شاعر در واکنش میگوید که او را بلا میداند و اشارهای به دشواریها و بلاهای زندگی دارد. در نهایت، این گفتگو به طنز میانجامد که در زمانه شتر، گربهها هم وجود دارند، یعنی هر چیز در جای خود و در شرایط مخصوص خود معنیدار است.
هوش مصنوعی: به من چندین نعل اسب دادند که خوشحال شدم، زیرا من چهارپایان زیادی دارم.
هوش مصنوعی: عقلم میگفت به شگفتی به شتران نگاه کن، چرا که در شتران بسیاری از عجایب آفرینش خداوند وجود دارد.
هوش مصنوعی: دیدم موجودی ضعیف و ناتوان مانند عنکبوت، پس گفتم که از این نوع کالاها در خانه من زیاد است.
هوش مصنوعی: از او پرسیدم که چه موجودی هستی، او پاسخ داد که من شتر هستم. من نیز گفتم که تو برای جان ما خطر بزرگی هستی و مشکلات زیادی برای ما به همراه داری.
هوش مصنوعی: من گفتم تو مانند گربهای هستی نه شتر، او پاسخ داد که چارهای نیست، زیرا در این زمانه شترها بسیارند که گربهها را تحتالشعاع قرار میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.