تو را وقتی رسد صوفی که با جانانه بنشینی
که از سجاده برخیزی و در میخانه بنشینی
اگر خیزد تو را سودای زلف دوست برخیزی
به پای خود به زنجیرش روی دیوانه بنشینی
ز باغ او اگر بویی دماغت تازه گرداند
هوای باغ نگذارد که در کاشانه بنشینی
تو اصلی زاده روحی به وصل خود چه پیوندی
چرا از خویشتن بگریزی و با بیگانه بنشینی
تو را چون پر طاوسان عرشی فرش میگردد
کجا شاید که چون بومان درین ویرانه بنشینی؟
بیا بر چشم من بنشین جمال روی خود را بین
به دریا در شو ار خواهی که با دردانه بنشینی
تو خورشیدی کجا شاید که روی از ذره برتابی؟
تو خود شمعی چرا باید که با پروانه بنشینی
گر او چون شمع در کشتن نشاند در سر پایت
نشان مردی آن باشد که تو مردانه بنشینی
به فردا دم مده زاهد مرا کافسانه میخواهی
تو با او تا به کی سلمان بدین افسانه بنشینی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی عشق و ارتباط با دوست و معشوق میپردازد. او از صوفی میخواهد که نشانهای از عشق واقعی را درک کند و از روایتی که در آن تنها به عبادت و زهد پرداخته میشود، رهایی یابد. شاعر به زیباییهای معشوق اشاره کرده و میگوید که انسان باید با عشق و شور زندگی کند و از ارتباط با بیگانگان دوری کند. او از زاهد میخواهد که از افسانهها فاصله بگیرد و به حقیقت عشق واقعی توجه کند. پیام کلی شعر اشتیاق به وصال و اهمیت عشق در زندگی است.
هوش مصنوعی: وقتی که وقتش برسد، آن زمان است که صوفی با عشق و محبوب خود مینشیند و از فرش عبادت برمیخیزد تا در آغوش میخانه و لذتهای آن قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق دوست، شوق و هیجان در وجودت بیدار شود، باید با اختیار خودت به پای او بروی و در ناباوری و دیوانگی، در کنار او بنشینی.
هوش مصنوعی: اگر درختان باغ او بویی به مشامات برسانند و روحات را تازه کنند، دیگر هوای نشستن در خانه را نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: تو ریشهات از روح پاکی است و به وصل خود باید بپردازی. چرا از حقیقت خود فاصله میگیری و با کسانی که به تو تعلق ندارند مینشینی؟
هوش مصنوعی: تو همچون طاووسهای زیبا و باشکوه بر روی زمین فرشتهوار به زندگی ادامه میدهی. چگونه ممکن است که مانند کسانی که در این ویرانهها زندگی میکنند، در اینجا بمانی؟
هوش مصنوعی: بیا زیبایی چهرهات را بر چشم من ببین، اگر میخواهی مانند مرواریدی در دریا آرامشو داشته باشی.
هوش مصنوعی: تو مثل خورشیدی هستی که نمیتواند به ذرات کوچک نور بدهد، پس چرا باید شمعی باشی که با پروانههای کوچک وقت بگذراند؟
هوش مصنوعی: اگر او مانند شمع در حال سوختن و فداکاری است، نشانه مردانگی تو این است که با شجاعت و استقامت در کنار او بنشینی.
هوش مصنوعی: ای زاهد، به فردا امیدوار نباش و از من قصه نگو، چرا که تو تنها به چیزهای خیالی دل بستهای و به چه کسی میخواهی تا زمانی طولانی در این قصههای تو بمانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.