گنجور

 
صغیر اصفهانی

دل بدست آر دلا کعبهٔ مقصود دل است

حرم محترم حضر معبود دل است

نیست در دسترست گر حرم و دیر و کنشت

رو بدل کن که تو را قبله موجود دل است

ای که ار اختر مسعود سعادت طلبی

کوکب میمنت و اختر مسعود دل است

آن بزرگ آینه کز آن ببر اهل شهود

طلعت شاهد غیبی شده مشهود دل است

زاهدا حور و قصور از تو که ما رندان را

قصر فردوس دل و جنت موعود دل است

احترام گل آدم ز دل آدم بود

نه بگل کرد ملک سجده که مسجود دل است

آنچه از نکهت با میمنتش بهر خلیل

شد بگلزار بدل آتش نمرود دل است

گر شنیدی اثر نغمه داودی را

آنچه برخواست از آن نغمه داود دل است

از خداوند پی رهبری نوع بشر

مهبط وحی پیام آور محمود دل است

چیست جام جم و مرآت سکندر دانی

غیردل هیچ مپندار که مقصود دل است

تا مقام شه مردان اسدالله علیست

عرش رحمان دل و خلوتگه معبود دل است

هر چه می بایدت از صاحب دل جوی صغیر

مخزن عاطفت و مکرمت و جود دل است