گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صغیر اصفهانی

شاه اورنگ انماست علی

حق و حق بین و حق‌نماست علی

ید حق عین حق لسان حق است

پای تا سر همه خداست علی

اسم اعظم طلسم موجودات

گنج الا ز بعد لاست علی

جز خدایش نمیتوان خواندن

چکنم اینکه نارضاست علی

بشنو معنی ولایت را

بندهٔ حق خدای ماست علی

هر کجا بنگری علی باشد

تا نگوید کسی کجاست علی

موجد ممکنات و مظهر کون

مظهر ذات کبریاست علی

ماسوی بی‌وجود او عدمند

ز انکه فیاض ما سواست علی

کارفرما به کارخانهٔ حق

ماسوی را سوا سواست علی

نفس کونست مصطفی آنگاه

نفس فیاض مصطفی است علی

پیشوای رسل بود جبریل

بهر جبریل پیشواست علی

انبیا را معین و یار و ظهیر

سر و سرخیل اولیاست علی

رکن و خیف و منی حطیم و حجر

مشعر و زمزم و صفاست علی

ساحل و موج و قعر و در و صدف

بحر و کشتی و ناخداست علی

معنی هل اتی علی الانسان

سر یاسین و طا و هاست علی

بلکه تفسیر جمله قرآن را

از الف تا بحرف یاست علی

اصل فرقان و مبدء آیات

نقطه ابتدای باست علی

مستقیم اوفتد صراط آنگاه

که مخاطب با هدناست علی

مصطفی خلق را به خم غدیر

گفت خضر ره شماست علی

من لوائی فراشتم از دین

بعد من صاحب لواست علی

آمر و ناهی قوائد شرع

ز ابتدا تا به انتهاست علی

ای که جوئی عطا بجو از وی

معدن رحمت و عطاست علی

ای که خواهی سخا بخواه از او

منبع بخشش و سخاست علی

لنگر عرش و زیب و زینت فرش

شه عرض و مه سماست علی

در جهان مایه ضیاشمس است

شمس را مایه ضیاست علی

مس قلبت به مهر او کن زر

زانکه اکسیر قلبهاست علی

خضری از رهبرت شود یابی

اینکه سرچشمه بقاست علی

نیست خائف ز عرصه عرصات

هرکه را مایه رجاست علی

چون زمین مر سپهر را حاکم

چون قدر آمر فضاست علی

مکن از کار بسته اندیشه

هر گره را گره گشاست علی

مظهر الرؤف و القهار

بهر بیگانه و آشناست علی

دوستان خدای را از نام

دردل و جان فرح‌فزاست علی

دشمنان خدای را یکسر

درد و رنج و غم و بلاست علی

کافی هم خاطر مهموم

شافی درد بی‌دواست علی

به ثنایش مرا چه حد که ز حق

در خور مدحت و ثناست علی

خوش که گویم مدیح فرزندش

کش به کونین مدعاست علی

شاه صابر که بر حقیقت او

حق بود شاهد و گواست علی

آنچنان در علی بود فانی

کز وجودش همین بجاست علی

ز آستانش صغیر روی متاب

ز انکه صاحب بدین سراست علی