مکین مسند شاهی علیست جلجلال
خدیو ملک الهی علیست جل جلال
اگر که تشنه فیضی بیا بسوی علی
که بحر نامتناهی علیست جل جلال
شهی کز او ز ازل تا ابد بملک وجود
بپاست رایت شاهی علیست جل جلال
شهنشهی که بخیلش ز فرط جاه و شرف
ملایکند سپاهی علیست جل جلال
جمال آنکه ز هر آینه توانی دید
برون ز فکرت واهی علیست جل جلال
کسیکه جملهٔ ذرات بر ولایت او
ز جان دهند گواهی علیست جل جلال
یگانهٔی که ز ذاتش صفات حضرت حق
ظهور یافت کماهی علیست جل جلال
جلیس احمد عرشی علی است عز علا
انیس یوسف چاهی علیست جل جلال
به یونس آنکه شد از راه لطف مونس و داد
نجاتش از دل ماهی علیست جل جلال
کلیم چون ارنی گفت هاتفی گفتش
حق ار مشاهده خواهی علیست جل جلال
شهی که سلسلهٔ انبیا بوقت بلا
به او شدند پناهی علیست جل جلال
زمین معرکه و روی خصم آنکه نمود
برنک لعلی و کاهی علیست جل جلال
مهی که داده بر ایام بهر نظم جهان
نظام سالی و ماهی علیست جل جلال
کسی کز اوست بجا هر قدر شریعت را
اوامر است و نواهی علیست جل جلال
بامر و نهی الهی چو نیک درنگری
همیشه آمر و ناهی علیست جل جلال
همان کسی که جهان پر کند ز عدل و دهد
بظلم و جور تباهی علیست جل جلال
صغیر را ز کرم آنکه رو سفید نمود
بحال نامه سیاهی علیست جل جلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.