گنجور

 
صغیر اصفهانی

آرام قلب و راحت جان مهر حیدر است

نور یقین و روح روان مهر حیدر است

بی‌مهر حیدرت بجنان ره نمیدهند

بالله کلید باب جنان مهر حیدر است

گر ایمنی ز آتش دوزخ طلب کنی

غافل مشو که حصن امان مهر حیدر است

گر باید از حقیقت ایمانت آگهی

ایمان بدون شک و گمان مهر حیدر است

یکدانه گوهری که خریدار آن بحشر

باشد خدای هر دو جهان مهر حیدر است

بهر حرام‌زاده محک بغض مرتضی است

بهر حلال‌زاده نشان مهر حیدر است

بی‌مهر او مجوی بکون و مکان نجات

اصل نجات کون و مکان مهر حیدر است

آن اختر سپهر شرافت که تا بشش

گردد بروز حشر عیان مهر حیدر است

دانی صغیر از چه همی مدح او کند

او را سبب به نطق و بیان مهر حیدر است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode