گنجور

 
صفی علیشاه

ثُمَّ یَتُوبُ اَللّٰهُ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ عَلیٰ مَنْ یَشٰاءُ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۲۷) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا اَلْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلاٰ یَقْرَبُوا اَلْمَسْجِدَ اَلْحَرٰامَ بَعْدَ عٰامِهِمْ هٰذٰا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَیْلَةً فَسَوْفَ یُغْنِیکُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شٰاءَ إِنَّ اَللّٰهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۲۸) قٰاتِلُوا اَلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ لاٰ بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ لاٰ یُحَرِّمُونَ مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ لاٰ یَدِینُونَ دِینَ اَلْحَقِّ مِنَ اَلَّذِینَ أُوتُوا اَلْکِتٰابَ حَتّٰی یُعْطُوا اَلْجِزْیَةَ عَنْ یَدٍ وَ هُمْ صٰاغِرُونَ (۲۹) وَ قٰالَتِ اَلْیَهُودُ عُزَیْرٌ اِبْنُ اَللّٰهِ وَ قٰالَتِ اَلنَّصٰاریٰ اَلْمَسِیحُ‌ اِبْنُ اَللّٰهِ ذٰلِکَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوٰاهِهِمْ یُضٰاهِؤُنَ قَوْلَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قٰاتَلَهُمُ اَللّٰهُ أَنّٰی یُؤْفَکُونَ (۳۰) اِتَّخَذُوا أَحْبٰارَهُمْ وَ رُهْبٰانَهُمْ أَرْبٰاباً مِنْ دُونِ اَللّٰهِ وَ اَلْمَسِیحَ اِبْنَ مَرْیَمَ وَ مٰا أُمِرُوا إِلاّٰ لِیَعْبُدُوا إِلٰهاً وٰاحِداً لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ سُبْحٰانَهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (۳۱) یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اَللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ وَ یَأْبَی اَللّٰهُ إِلاّٰ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْکٰافِرُونَ (۳۲) هُوَ اَلَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدیٰ وَ دِینِ اَلْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ (۳۳) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْأَحْبٰارِ وَ اَلرُّهْبٰانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوٰالَ اَلنّٰاسِ بِالْبٰاطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللّٰهِ وَ اَلَّذِینَ یَکْنِزُونَ اَلذَّهَبَ وَ اَلْفِضَّةَ وَ لاٰ یُنْفِقُونَهٰا فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذٰابٍ أَلِیمٍ (۳۴) یَوْمَ یُحْمیٰ عَلَیْهٰا فِی نٰارِ جَهَنَّمَ فَتُکْویٰ بِهٰا جِبٰاهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هٰذٰا مٰا کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا مٰا کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ (۳۵) إِنَّ عِدَّةَ اَلشُّهُورِ عِنْدَ اَللّٰهِ اِثْنٰا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتٰابِ اَللّٰهِ یَوْمَ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ مِنْهٰا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذٰلِکَ اَلدِّینُ اَلْقَیِّمُ فَلاٰ تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنْفُسَکُمْ وَ قٰاتِلُوا اَلْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمٰا یُقٰاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلْمُتَّقِینَ (۳۶) إِنَّمَا اَلنَّسِیءُ زِیٰادَةٌ فِی اَلْکُفْرِ یُضَلُّ بِهِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا یُحِلُّونَهُ عٰاماً وَ یُحَرِّمُونَهُ عٰاماً لِیُوٰاطِؤُا عِدَّةَ مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ فَیُحِلُّوا مٰا حَرَّمَ اَللّٰهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمٰالِهِمْ وَ اَللّٰهُ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْکٰافِرِینَ (۳۷)

پس توبه می‌پذیرد خدا پس از آن بر هر که می‌خواهد و خدا آمرزندۀ مهربانست (۲۷) ای آن کسانی که گرویدید جز این نیست مشرکان پلیدند پس نباید که نزدیک شوند به مسجد الحرام پس از سالشان این سال و اگر بترسید از درویشی پس زود باشد بی‌نیاز کند شما را خدا از فضلش اگر خواهد بدرستی که خدا دانای حکیم است (۲۸) کارزار کنید با آنان که نمی‌گروند بخدا و نه بروز بازپسین و حرام نمی‌کنند آنچه را حرام گردانید خدا و رسولش و قبول نمی‌کنند دین حق را از آنانی که داده شدند کتاب را تا آنکه بدهند جزیه را از دستی و ایشان باشند خواران (۲۹) و گفتند یهود که عزیز پسر خداست و گفتند ترسایان مسیح پسر خداست این گفتارشانست بدهنهاشان مانند می‌شوند گفتار آنان را که کافر شدند از پیش کشت ایشان را خدا چگونه برگردانیده می‌شوند (۳۰) گرفتند دانایانشان را و زاهدانشان را صاحبها از جز خدا و مسیح پسر مریم و فرموده نشدند مگر آنکه پرستش کنند الهی یگانه را نیست خدایی مگر او منزه است از آنچه شریک می‌آورند (۳۱) می‌خواهند که فرو نشانند نور خدا را بدهنهاشان و ابا دارد خدا مگر آنکه تمام کند نور خود را و اگر چه کراهت دارند کافران (۳۲) اوست که فرستاد رسولش را به هدایت و دین حق تا غالب گرداند آن را بر دین همه‌اش و اگر چه کراهت دارند شرک‌آورندگان (۳۳) ای آن کسانی که گرویدید بدرستی که بسیاری از دانایان و زاهدان هر آینه می‌خورند مالهای مردمان را بباطل و باز می‌دارند از راه خدا و آنان که نهفته می‌نهند طلا و نقره را و انفاق نمی‌کنند در راه خدا پس بشارت ده ایشان را بعذابی دردناک (۳۴) روزی که افروخته شود بر آنها در آتش دوزخ پس داغ کرده شود بآنها پیشانی‌هاشان و پهلوهاشان و پشتهاشان این است آنچه نهادید نهفته برای خودهاتان پس ببخشید آنچه را بودید نهفته می‌نهادید (۳۵) بدرستی که شمار ماهها نزد خدا دوازده است در کتاب خدا روزی که آفرید آسمانها و زمین را از آنها چهار حرام اینست دین درست پس ستم مکنید در آنها بر خودهاتان و کارزار کنید با مشرکان همگی هم چنان که کارزار می‌کنند با شما همگی و بدانید که خدا با پرهیزکارانست (۳۶) جز این نیست تغییر دادن ماههای حرام زیادتیست در کفر اضلال کرده می‌شوند بآن آنان که کافر شدند حلال می‌گردانند آن را سالی و حرام می‌گردانند آن را سالی تا موافقت نمایند با شمار آنچه حرام گردانید خدا پس حلال می‌گردانند آنچه را حرام کرد خدا آراسته شد مر ایشان را بدی کردارشان و خدا راه ننماید گروه ناگروندگان را (۳۷)

آمد این آیت که بپذیرد یقین

حق ز هر کس خواست توبه بعد از این

یعنی آن ایمان نخواهد شد قبول

که ز صدق دل نباشد بر رسول

همچنان که فرقه ای زآن مردمان

بازگشتند از حق اندر نهروان

حق بود زآن تائبان توبه پذیر

که نماند هیچشان شک در ضمیر

پس بر ایشان حق تعالی بیگمان

هست آمرزندگار و مهربان

ای گروه مؤمنان دانید پس

مشرکان باشند در معنی نجس

پس نگردند ایچ نزدیک آن کسان

سوی مسجد یا حرم فاش و نهان

بعد از این سالی که خواند این سوره را

بهر ایشان مرتضی (ع) اندر ملا

ور ز منع مشرکان ترسید زآن

که کشید از رنج درویشی زیان

بسته گردد راه کسب و اتّجار

پس شما افتید اندر اضطرار

زود باشد که ز فضل خود خدا

خواهد ار سازد توانگر جمله را

حق تعالی خود علیم است و حکیم

بر مآل و حال خلقش از قدیم

چون دری بندد به روی بنده ای

کس جز او هم نیست بگشاینده ای

باب دیگر برگشاید سوی او

کآن صلاح اوست هم نیکوی او

مؤمنان بُکشید آنان را که هیچ

بر خداشان نیست ایمان در بسیج

هم نه ایمانشان به روز آخر است

قتل کافر واجب است این ظاهر است

هم نمیدارند چیزی را حرام

که خدا کرده حرام آن بر انام

دین حق را می نپذرند از عتاب

زآن کسان که داده گشتند از کتاب

« در بیان حکم جزیه »

این است نسبت بر نصاری و یهود

که تعدّی را گذشتند از حدود

پس به ایشان کرد می باید قتال

جزیه تا بدهند در هر ماه و سال

نی به عنوان وکیل و نائبی

بل دهند از دست خود بر حاجبی

جزیه نبود بر نساء و بر صغیر

بر مجانین هم به مسکین و فقیر

از یهودان آنکه عقلش کوته است

گفتهاند اینکه عُزَیر، ابن االله است

همچنین گفتند اتباع مسیح

کو پسر باشد خدا را بس صریح

این سخن نبود به جز از غفلتی

غافلان هستند در هر امتی

قولشان این است کز افواه خود

بیخرد گویند بر دلخواه خود

در تشابه قولشان باشد چنان

که ز قبل از این کلام کافران

منتسب کردند یعنی بر وجود

آنچه را بر شأن او لایق نبود

بُکشد ایشان را خدا بر ماکَذَب

که به حق کردند آن را منتسب

حق به باطل می بگردانند چون

چیست تا پاداش أنَّی یُؤفَکُون

برگرفتند آن دو فرقه بی سند

راهبان و احبار را ارباب خود

دون حق فرمانشان بردند زود

یعنی اندر آنچه حکم حق نبود

همچنین خواندند از جهل و عمی

مر مسیح ابن مریم را خدا

یعنی ابن االله خوانندش به نام

از ره ثالث،ثلاثه آن عوام

وآنگه ایشان را نبود امری بر این

تا پرستند ایچ جز حق را به دین

آن خدایی که جز او موجود نیست

واحد است و غیر او معبود نیست

پاک باشد ذاتش از انباز و یار

وآنچه میگیرند با وی از عثار

این اراده هستشان از خُبث هوش

نور حق را تا کنند ایشان خموش

با دهانهاشان که تکذیب کرام

میکنند از جاهلی در هر مقام

یعنی آن آثار و اسماء و صفات

که از آن گردد شناسا وجه ذات

نور یا باشد پیمبر یا کتاب

یا به هر دوری ولی ای مستطاب

حق نخواهد لیک آن از هیچ رو

یابی الاّ أن یُتِم نُورَهُ

کاره اند ار چند کفار از عتاب

همچو خفاش از شعاع آفتاب

اوست آن کس که فرستاد از وداد

با چنین قرآن رسولی بر عباد

هم به دین حق که ظاهر سازد او

بر همه ادیانش اندر جستجو

گرچه زآن باشند کا ره مشرکان

کُره ایشان ناورد در دین زیان

ای گروهی کاهل ایمانید و داد

باشد از احبار و رهبانان زیاد

که خورند اموال مردم را به زور

یا به رشوت وین بود ز انصاف دور

باز دارند از ره حق خلق را

تا شناسی دیو ارزق دلق را

وآنکه از اهل کتاب و غیر آن

گنج سیم و زر نهند اندر نهان

هم نسازند از خیال پیچ پیچ

در ره حق زآن کنوز انفاق هیچ

پس بشارت ده بر ایشان ای حبیب

بر عذابی دردناک و پر نهیب

یَومَ یُحمَی یعنی آن روزی که نار

گنجها را برفروزد شعله بار

این اشاره است اعنی اندر مکسبش

گنجها آتش شود بر صاحبش

داغ کرده پس شوند از سیم و زر

بر جبین و پشت و پهلو سر به سر

کاین بود آن گنجها کز بهر خود

روی هم بنهاده بودید از خرد

پس چشید اینک وبال گنجها

که ذخیره کرده اید از رنجها

تا نگویی هست هر مالی چنین

فرق ها باشد میان لعل و طین

هست مالی کآن فزاید بر شرف

هم بود کو آورد رنج و تلف

مر شمار ماه های مستطاب

نزد حق باشد ده و دو در کتاب

یعنی اندر لوح محفوظ مبین

روز خلقِ این سماوات و زمین

زآن ده و دو، چار مه باشد حرام

این است دین قیّم از روی کلام

هم کنید ای اهل ایمان کارزار

مشرکان را کافّه در هر دیار

همچنان که می کنند ایشان قتال

با شما از کافه در ماه و سال

هم بدانید ای گروه مؤمنین

حق بود با اهل تقوی بالیقین

غیر از این نبود که افزاید نَّسِئ

بر عتو و کفر تا آید نَّسِئ

مر فکندن حرمت ماه حرام

بر مه دیگر که هست آن جزء عام

این فزاید کافران را بر ضلال

که حرامی را کنند از خود حلال

سال دیگر می کنند آن مه حرام

تا موافق عدّه را سازند و تام

سوء اعمالی که شیطان خواسته

گشته اندر وهمشان آراسته

راه ننماید خدا بر کافران

گرچه باشد رهبر هر عقل و جان