گنجور

 
صفی علیشاه

وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَدٰاهُمْ حَتّٰی یُبَیِّنَ لَهُمْ مٰا یَتَّقُونَ إِنَّ اَللّٰهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ (۱۱۵) إِنَّ اَللّٰهَ لَهُ مُلْکُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ مٰا لَکُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ (۱۱۶) لَقَدْ تٰابَ اَللّٰهُ عَلَی اَلنَّبِیِّ وَ اَلْمُهٰاجِرِینَ وَ اَلْأَنْصٰارِ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوهُ فِی سٰاعَةِ اَلْعُسْرَةِ مِنْ بَعْدِ مٰا کٰادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِنْهُمْ ثُمَّ تٰابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُفٌ رَحِیمٌ (۱۱۷) وَ عَلَی اَلثَّلاٰثَةِ اَلَّذِینَ خُلِّفُوا حَتّٰی إِذٰا ضٰاقَتْ عَلَیْهِمُ اَلْأَرْضُ بِمٰا رَحُبَتْ وَ ضٰاقَتْ عَلَیْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لاٰ مَلْجَأَ مِنَ اَللّٰهِ إِلاّٰ إِلَیْهِ ثُمَّ تٰابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا إِنَّ اَللّٰهَ هُوَ اَلتَّوّٰابُ اَلرَّحِیمُ (۱۱۸) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ کُونُوا مَعَ اَلصّٰادِقِینَ (۱۱۹)

و نباشد خدا که اضلال کند جمعی را پس از آنکه هدایت کردشان تا آنکه بیان کند برای ایشان آنچه پرهیز کنند بدرستی که خدا بهمه چیز داناست (۱۱۵) بدرستی که خدا مر او راست پادشاهی آسمانها و زمین زنده می‌کند و می‌میراند و نیست مر شما را از غیر خدا هیچ دوستی و نه یاری کننده (۱۱۶) بتحقیق توبه پذیرفت خدا بر پیغمبر و مهاجران و انصار و آنان که پیروی کردند او را در زمان دشواری از بعد آنکه نزدیک بود برگردد دلهای پارۀ از ایشان پس پذیرفت توبه از ایشان بدرستی که او بایشان مهربان رحیم است (۱۱۷) و بر آن سه که گذاشته شدند تا چون تنگ شد بر ایشان زمین با آن فراخی و تنگ آمد بر ایشان نفسهاشان و یقین کردند که نیست پناهی از خدا مگر بسوی او پس توبه پذیرفت از ایشان تا ثابت بر توبه بمانند بدرستی که خدا اوست توبه‌پذیر مهربان (۱۱۸) برای آن کسانی که گرویدند بپرهیزید از خدا و باشید از راست‌گویان (۱۱۹)

حق نسازد هیچ قومی را تباه

بعد از آنکه گشتشان هادی به راه

تا کند روشن بر ایشان آنچه هست

واجب از پرهیز نزد حق پرست

آن کسان کز مصطفی (ص) غایب شدند

بی خبر از نسخ آیتها بُدند

باز چون گشتند و دیدند از نمود

حکمها بر قسم دیگر گشته بود

باز پرسیدند ز اعمالی که پیش

کرده بودند آن کسان در دین و کیش

آمد این آیت به شأن آن کسان

که نبودند آگه از تغییر آن

یا که پیش از حکم بر تحریم خمر

یافت فرمان آنکه او غافل ز امر

یا که از تحویل قبله بی خبر

از جهان رفتند قومی پیشتر

از نبی گشتند مستفسر که چیست

حال ایشان گفت احمد (ص) باک نیست

آمد این آیت که هیچ اعمال کس

حق نسازد ضایع اندر پیش و پس

حق به هر چیزی است دانا از امور

هم ز قبل و بعد اشیا ء در حضور

هم مر او را شاهی ارض و سماست

زنده گرداند بمیراند به راست

مینباشد مر شما را جز خدای

کارسازی یا مددکاری به جای

حق به توبه بر پیمبر گشت باز

بر قبول توبه یعنی ز اعتزاز

چونکه داد اذن تخلّف از قتال

او به انصار و مهاجر در سؤال

زآنکه بعضی زآن جماعت از جهاد

داشتند اکراه اما نه از عناد

بل ز حبّ مال و از انس وطن

هم پی آسایش و آرام تن

این بود ثابت به نزد اهل راه

که نباشد بر نبی جایز گناه

توبۀ او باب توبۀ امّت است

هم بر امّت بهر جذب رحمت است

یا که باشد توبۀ او بر خدا

بهر استکمال رفعت و اعتلا

یا که باشد توبه از نقص بشر

چاره نبود زین انابت در سیر

سوی حق برگشت هر کس قدر اوست

جزر و مد بحر جز جام و سبوست

از رضا (ع) مروی است کز بهر رسول

توبۀ آن قاعدین آمد قبول

وآن کسان که پیروی از حضرتش

کرده اند اندر زمان عسرتش

همرهش بودند یعنی در تبوک

هم به عسرت بود ایشان را سلوک

فوق طاقت بودشان جوع و عطش

جان ز گرماشان در آزار و طپش

بودشان عسرت ز زاد و راحله

هم ز بی آبی و بُعد مرحله

در چنان تنگی ز سلطان رسل

پیروی کردند ایشان در سبل

بعد از آنکه بود نزدیک از کروب

آنکه قومی را ز جا گردد قلوب

یعنی از بیچارگی مرتد شوند

بازگردند از جهاد و بد شوند

پس بر ایشان گفت حق بر توبه باز

زآنکه بود ایمانشان دور از مجاز

دادشان توفیق کز وسواسها

توبه ها آرند و بپذیرد خدا

چون بر ایشان حق رئوف است و رحیم

دادشان ره بر صراط مستقیم

هم دگر پذرفت توبه زآن سه کس

کز غزا ماندند ایشان باز پس

گفت پیغمبر به اصحاب کرام

که بر ایشان لب ببندند از کلام

هیچ با ایشان نگوید کس سخن

همچنین باشد جدا هر کس ز زن

تا بر ایشان تنگ شد زآن امتناع

ارض امکان با وجود اتساع

همچنین شد تنگ دلهاشان ز غم

میفزود اندوه و غمشان دم به دم

پس بدانستند خود بی اشتباه

نیست از حق جز به سوی او پناه

حق بر ایشان پس به توبه گشت باز

دادشان توفیق توبه ز اعتزاز

داشت ایشان را به توبه مستقیم

کوست در هر حال توّاب الرحیم

گر به توّاب است علمت رهنمون

توبه بپذیرنده یعنی بر فزون

توبه روزی گر کند صد بار کس

جمله را بپذیرد او از بنده بس

وین بود از رحمت بی منتهی

کاندر او غرقند یکجا ماسوی

اتَّقُواْ االله ای گروه مؤمنان

دور باشید از خلافی آن چنان

هم شما باشید اندر قول و دین

از گروه راستگویان بالیقین

از صفی بشنو علامت های صدق

کیست تا در هر زمان دارای صدق

اول آنکه با فقیران در سلوک

آن چنان باشد که با شاه و ملوک

دیگر آن کز مال دنیا، زرّ و گنج

بر ذخیره ننهد از پاداش رنج

هم نگردد عهد او هرگز خلاف

هم نتابد رو ز دشمن در مصاف

لب نجنباند به حرفی در خطاب

جز که گوید مر سؤالی را جواب

گر نمایی خویش را آنسان به خلق

کآن چنانی، صادقی و پاک دلق

گفته اند این آیه در شأن علی (ع) است

گر چنین باشد خلاف صدق نیست

زآنکه او در راستی معروف بود

بر صفات صادقان موصوف بود