گنجور

 
صفی علیشاه

وَ ذَرْنِی وَ اَلْمُکَذِّبِینَ أُولِی اَلنَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلاً (۱۱) إِنَّ لَدَیْنٰا أَنْکٰالاً وَ جَحِیماً (۱۲) وَ طَعٰاماً ذٰا غُصَّةٍ وَ عَذٰاباً أَلِیماً (۱۳) یَوْمَ تَرْجُفُ اَلْأَرْضُ وَ اَلْجِبٰالُ وَ کٰانَتِ اَلْجِبٰالُ کَثِیباً مَهِیلاً (۱۴) إِنّٰا أَرْسَلْنٰا إِلَیْکُمْ رَسُولاً شٰاهِداً عَلَیْکُمْ کَمٰا أَرْسَلْنٰا إِلیٰ فِرْعَوْنَ رَسُولاً (۱۵) فَعَصیٰ فِرْعَوْنُ اَلرَّسُولَ فَأَخَذْنٰاهُ أَخْذاً وَبِیلاً (۱۶) فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ اَلْوِلْدٰانَ شِیباً (۱۷) اَلسَّمٰاءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ کٰانَ‌ وَعْدُهُ مَفْعُولاً (۱۸) إِنَّ هٰذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شٰاءَ اِتَّخَذَ إِلیٰ رَبِّهِ سَبِیلاً (۱۹)

و واگذار مرا با تکذیب‌کنندگان صاحبان نعمت و مهلت ده آنها را اندکی (۱۱) بدرستی که نزد ماست بندهای گران دوزخ (۱۲) و خوراکی صاحب گلوگیری و عذابی پر درد (۱۳) روزی که بزلزله درآید زمین و کوه‌ها و شوند کوه‌ها تلهای ریگ پراکنده (۱۴) بدرستی که فرستادیم بسوی شما رسولی گواه بر شما هم چنان که فرستادیم بسوی فرعون رسولی را (۱۵) پس نافرمانی کرد فرعون آن رسول را پس گرفتیمش گرفتنی سخت (۱۶) پس چگونه پرهیز خواهید کرد اگر کافر شدید روزی که می‌گرداند کودکان را پیرامون (۱۷) آسمان شکاف‌پذیر است بآن باشد وعده‌اش کرده شده (۱۸) بدرستی که این پندیست پس هر که خواهد فرا گیرد بسوی پروردگارش راهی (۱۹)

هل مرا با اهل تکذیب و ستم

که خداوندانِ مالند و نعم

مهلت ایشان را ده اندک مهلتی

هم تو را هست از تکافی نوبتی

بند و غلها نزد ما اندوخته

هستشان هم آتشی افروخته

خوردنی ها بس که گیرد در گلو

نه برون آید، شود نی هم فرو

هم عذابی بس شدید و دردناک

باشد ایشان را مهیّا در هلاک

اندر آن روزی که اندر زلزله

آید این ارض از وقوع هایله

کوهها چون تل ریگ از هر کجا

خود پراکنده شود جنبد ز جا

ما فرستادیم خود سوی شما

این پیمبر را امام و پیشوا

تا در اعمال شما باشد گواه

در قیامت بر ثواب و بر گناه

همچنان که خود فرستادیم هم

سوی فرعون آن رسول محترم

گشت پس فرعون عاصی بر رسول

دعوت موسی نکرد ایچ او قبول

پس گرفتیمش به غرق اندر به نیل

کآن بسی بُد سخت و بُد أخْذاً وَبیل

پس چسان خود را نگاه ای مشرکان

می بدارید از عذابی آن چنان

گر بمانید این چنین در کفر خویش

از چنان روزی که آن باشد به پیش

کودکان را پیر گرداند همه

از نهیب و هول و حزن و واهمه

گردد آن روز آسمان بشکافته

با چنان عظمی که در خود یافته

وعدة حق گردد آن کرده شده

در وقوع آن نیست شکی کآمده

باشد این آیات پندی هر که خواست

پس به قرب حق بگیرد راه راست