گنجور

 
صفی علیشاه

اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَ عَلَی اَللّٰهِ فَلْیَتَوَکَّلِ اَلْمُؤْمِنُونَ (۱۳) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوٰاجِکُمْ وَ أَوْلاٰدِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۴) إِنَّمٰا أَمْوٰالُکُمْ وَ أَوْلاٰدُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اَللّٰهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (۱۵) فَاتَّقُوا اَللّٰهَ مَا اِسْتَطَعْتُمْ وَ اِسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ أَنْفِقُوا خَیْراً لِأَنْفُسِکُمْ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ (۱۶) إِنْ تُقْرِضُوا اَللّٰهَ قَرْضاً حَسَناً یُضٰاعِفْهُ لَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ (۱۷) عٰالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهٰادَةِ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (۱۸)

خدا نیست خدایی جز او و بر خدا پس توکل می‌کنند گروندگان (۱۳) ای آنان که گرویدید بدرستی که جفتهای شما و اولاد شما دشمنند برای شما پس بر حذر باشید و اگر در گذرانید و عفو کنید و ببخشید پس بدرستی که خدا آمرزنده مهربانست (۱۴) جز این نیست که اموال شما و اولاد شما بلااند و خدا نزد او مزد بزرگست (۱۵) پس بپرهیزید از خدا آنچه توانید و بشنوید و اطاعت کنید و انفاق دهید آن را برای نفس خود و آنکه نگه‌داری کند بخل نفسش را پس آن گروه ایشانند رستگاران (۱۶) اگر وام دهید خدا را وام نیکو زیاد کند آن را برای شما و بیامرزد شما را و خداست قبول کننده با حلم (۱۷) دانای غیب و شهادت عزیز حکیم (۱۸)

هست االله لا اله غیرهُ

نیست معبودی بحق الاّ که او

بر خدا پس مؤمنان باید کنند

خود توکل نی به غیر از ناپسند

ای گروه مؤمنان بی اُشتلم

إنَّ مِنْ أزوَاجِکُم وَ أولَادِکُم

مر شما را دشمنانند از بتر

زین چنین فرزند و زن باید حذر

عفو و صفح و غفر ز ایشان ور کنید

عذرشان را در پذیرید از امید

حق نماید با شما هم آن چنان

کوست آمرزندگار و مهربان

غیر از این نبود که باشد بر شما

مال و فرزند آزمایش و ابتلا

تا که بندد دل به شیئی بی ثبات

هم به خلق از حق نماید التفات

نزد حق مزدی بزرگ آن راست کو

نآورد از حبّ حق بر غیر رو

فَاتَّقُواْ االلهَ مَااستَطَعتُم وَاسمَعُواْ

یا عبادی وَأطِیعُواْ وَأنفِقُواْ

هست این بر نفسهاتان نیکتر

بازتان بر حق کند نزدیکتر

هر ز بخل او نفس خود دارد نگاه

رستگارند این گُره بی اشتباه

مر خدا را گر شما بدهید قرض

قرض نیکو کآن شما را گشته فرض

صدقه بدهید اعنی از صدق و خلوص

بر شما زاید کند حق زآن خصوص

هم بیامرزد شما را کردگار

کو جزاء بدهنده است و بردبار

مر جزاء بدهنده یعنی بر سپاس

بردبار اندر عقوبت های ناس

واقف از پنهان و پیدا هر کجا

تا عمل ز اخلا ص باشد یا ریا

غالب اندر امتحان ممسکان

که ادای حق واجب نکند آن

حکمران اندر ثواب و در عِقاب

منفقان و ممسکان را با حساب

حکم او باشد به حکمت بی گزاف

هم نه در حکمش تغیّر و اختلاف

اللّهم اجعلنا من المنفقین

لمرضاتک بمحمد و آله علیه السلام