گنجور

 
صفی علیشاه

وَ فِی مُوسیٰ إِذْ أَرْسَلْنٰاهُ إِلیٰ فِرْعَوْنَ بِسُلْطٰانٍ مُبِینٍ (۳۸) فَتَوَلّٰی بِرُکْنِهِ وَ قٰالَ سٰاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (۳۹) فَأَخَذْنٰاهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْنٰاهُمْ فِی اَلْیَمِّ وَ هُوَ مُلِیمٌ (۴۰) وَ فِی عٰادٍ إِذْ أَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلرِّیحَ اَلْعَقِیمَ (۴۱) مٰا تَذَرُ مِنْ شَیْ‌ءٍ أَتَتْ عَلَیْهِ إِلاّٰ جَعَلَتْهُ کَالرَّمِیمِ (۴۲) وَ فِی ثَمُودَ إِذْ قِیلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتّٰی حِینٍ (۴۳) فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ اَلصّٰاعِقَةُ وَ هُمْ یَنْظُرُونَ (۴۴) فَمَا اِسْتَطٰاعُوا مِنْ قِیٰامٍ وَ مٰا کٰانُوا مُنْتَصِرِینَ (۴۵) وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْماً فٰاسِقِینَ (۴۶)

و در موسی هنگامی که فرستادیم او را بسوی فرعون با حجت واضح (۳۸) پس کردید بیکسویش و گفت جادوگر است یا دیوانه (۳۹) پس گرفتیم او را و لشکرهایش را پس انداختیم ایشان را در دریا و او بود ملامت آورنده (۴۰) و در عاد هنگامی که فرستادیم بر ایشان باد بی‌نفع (۴۱) که نمی‌گذاشت هیچ چیز را که می‌گذشت بر آن مگر که می‌گردانیدش چون پوسیده ریزه‌ریزه شده (۴۲) و در ثمود هنگامی که گفته شد مر ایشان را که برخورید تا وقتی (۴۳) پس سر کشیدند از فرمان پروردگارشان پس گرفتشان صاعقه و ایشان می‌نگرستند (۴۴) پس نتوانستند هیچ برخواستنی و و نبودند انتقام کشندگان (۴۵) و قوم نوح از پیش بدرستی که ایشان بودند گروهی بیرون رفتگان از فرمان (۴۶)

همچنین در قصۀ موسی نشان

هست بهر اعتبار آرندگان

چون به فرعونش فرستادیم ما

خود به حجت های روشن برملا

پس تولّی کرد او بر رکن خود

کرد یعنی قوّتش را مستند

گفت موسی را که ساحر باشد او

یا که دیوانه بدون گفتگو

پس گرفتیم او و لشکرهاش هم

پس بیفکندیم ایشان را به یم

آن زمان بود او به نفس خود مُلِیم

چونکه خود را دید در دریای بیم

همچنین در قصۀ عاد از قرار

هست آیتها بر اهل اعتبار

چون بر ایشان ما فرستادیم باد

که عقیم آن بود بر سان جماد

یعنی آبستن نمی شد زو درخت

بود قهری بر گروه شور بخت

یا عقیم این است وجهی از وجوه

که نمودی قطع فعل آن گروه

حاصل آنکه سویشان رنج العقیم

ما روان کردیم بر انذار و بیم

هیچ می نگذاشت آثاری به جا

بر هر آنچه برگذشت از هر کجا

جز که آن را کرد مانند رمیم

کهنه و ریزنده آن باد عقیم

همچنین در قصۀ قوم ثمود

عبرتی مر اهل ایمان را فزود

چون به ایشان گفته شد که بر خورید

از منال و عمر تا وقت وعید

وآن سه روز از بهر عقر ناقه بود

نازل آن دم رنج فوق الطاقه بود

پس ز امر رب خود سرکش شدند

زآن سبب مستوجب آتش شدند

پس گرفت آن مردمان را صاعقه

جمله می دیدند روز آن عایقه

پس نبُدشان استطاعت بر قیام

تا که بگریزند از آن آشوب عام

هم نبودند آنکه بر دفع عذاب

یار یکدیگر شوند از هیچ باب

یا که بکشند انتقام از ما پدید

زآن عقوبتها که بر ایشان رسید

بوده قوم نوح از ایشان پیشتر

رفته قومی از حدود خود به در