گنجور

 
صفی علیشاه

بسم االله الرحمن الرحیم

وَ اَلذّٰارِیٰاتِ ذَرْواً (۱) فَالْحٰامِلاٰتِ وِقْراً (۲) فَالْجٰارِیٰاتِ یُسْراً (۳) فَالْمُقَسِّمٰاتِ أَمْراً (۴) إِنَّمٰا تُوعَدُونَ لَصٰادِقٌ (۵) وَ إِنَّ اَلدِّینَ لَوٰاقِعٌ (۶) وَ اَلسَّمٰاءِ ذٰاتِ اَلْحُبُکِ (۷) إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ (۸) یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ (۹) قُتِلَ اَلْخَرّٰاصُونَ (۱۰) اَلَّذِینَ هُمْ فِی غَمْرَةٍ سٰاهُونَ (۱۱) یَسْئَلُونَ أَیّٰانَ یَوْمُ اَلدِّینِ (۱۲) یَوْمَ هُمْ عَلَی اَلنّٰارِ یُفْتَنُونَ (۱۳) ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هٰذَا اَلَّذِی کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ (۱۴)

بنام خدای بخشندۀ مهربان

بپراکنده‌کنندگان پراکنده کردنی (۱) پس بردارندگان بار را (۲) پس روندگان بآسانی (۳) پس قسمت‌کنندگان امر را (۴) که بدرستی که آنچه وعده داده می‌شود هر آینه راست است (۵) و بدرستی که جزا هر آینه بوقوع آینده است (۶) بآسمان صاحب زینتها یا راهها (۷) که بدرستی که شمائید هر آینه در گفتاری مختلف (۸) برگردانیده می‌شود از او آنکه برگردانید شد (۹) کشته شدند دروغ‌گویان (۱۰) آنانی که ایشانند در فرورفتگی جهل بیخبران (۱۱) می‌پرسند که کی باشد روز جزا (۱۲) روزی که ایشان بر آتش عذاب کرده می‌شوند (۱۳) بچشید عذابتان را اینست که بودید شما آن را بشتاب می‌خواستید (۱۴)

می خورد سوگند حق بر بادها

که پراکنده کند ز امدادها

ابرها یا خاکها را چون وزد

آن چنان پرکندنی کز وی سزد

بادِ نفخات الهیه است کآن

برطرف سازد غبار از روی جان

پس به بر دارندگان بارها

ابرهای پر ز باران در هوا

پس به کشتیهای در دریا روان

سبعۀ سیاره یا در آسمان

یا عواصف کز محل جاری شوند

فُلک ها از وی به آسانی روند

پس به آن قسمت کنندة کارها

که به آن مأمور باشند از قضا

قصد از این مانا که چار افرشته اند

که هر آن یک را به کاری هِشته اند

غیر از این نبود که بر صدق است و راست

وعده داده گشته آنچه بر شماست

نیست شکی اندر این از هیچ باب

که جزاء واقع بود اندر حساب

وَالسمَآءِ ذَاتِ الْحُبُک یعنی قسم

بر سحابی از کواکب پر رقم

یا که با شد صاحب راه نکو

راههای نیک بسیار اندر او

یا سماء روح از آن باشد مراد

که به سویش زو بود راه زیاد

زینت و حسن و صفای آن فزون

زآنکه آید در عیان و در عیون

خود شما ای اهل مکه بی خلاف

جملگی دارید در قول اختلاف

گاه خوانید این نبی را شاعرش

کاهن و مجنون و گاهی ساحرش

هر که شد مصروف ز احمد (ص) با کتاب

گشته برگردیده ز ایمان بی حساب

کُشته خَرَّاصُون شدستند از دروغ

که بود تخمینشان دور از فروغ

کرده یعنی لعنت ایشان را خدا

کز گمان گفتند بر حق افترا

آن کسان باشند در جهلی فرو

غافلان از امر و نهی حکم او

بر سبیل سخریت پرسند هین

از نبیّین، کی بود تا یوم دین

باشد آن روزی که در آتش حریق

میشوند از خصلت خویش این فریق

سوزش خود را چشید این است چون

الَّذُی کُنتُم بِهِ تَستَعجِلُون