گنجور

 
صفی علیشاه

وَ أُخْریٰ لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهٰا قَدْ أَحٰاطَ اَللّٰهُ بِهٰا وَ کٰانَ اَللّٰهُ عَلیٰ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیراً (۲۱) وَ لَوْ قٰاتَلَکُمُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا اَلْأَدْبٰارَ ثُمَّ لاٰ یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لاٰ نَصِیراً (۲۲) سُنَّةَ اَللّٰهِ اَلَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِیلاً (۲۳) وَ هُوَ اَلَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کٰانَ اَللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ بَصِیراً (۲۴)

و دیگرها یعنی غنایم دیگر که قادر نشده بر آنها بدرستی که احاطه نموده خدا بآنها و باشد خدا بر همه چیز توانا (۲۱) و اگر کارزار کرده بود با شما آنان که کافر شدند هر آینه گردانیده بودند پشتها را پس نمی‌یافتند دوستی و نه یاوری (۲۲) دستور خداست که بتحقیق گذشت از پیش و هرگز نیابی مر دستور خدا را تغییری (۲۳) و اوست که بازداشت دستهای ایشان را از شما و دستهای شما را از ایشان در وادی مکه از بعد آنکه فیروزی داد شما را بر ایشان و باشد خدا بآنچه می‌کنید بینا (۲۴)

از حدیبیه رسول پرده سوز

کرد رجعت چون ز بعد از بیست روز

شد به خیبر بهر جنگ آن گروه

با هزار و چارصد تن با شکوه

پانزده روز اندر آنجا جنگ بود

روز روشن بر یهودان تنگ بود

گفت پیغمبر که فتح این حصار

نامزد شد بر علی (ع) از کردگار

گفت او را کای نهنگ یم نورد

رو تو آسان ساز کار این نبرد

کی بدون پنجه خیبر کَنَت

مشکلی حل شد، به بر کُن جوشنت

رفت و کُشت و کَند و بست و برد و بر

مرحب و حصن و اسیر و نقد و زر

حصنها از مال، مالامال بود

مؤمنان را دولت و اقبال بود

صلح پس کردند اینسان کآنچه هست

جز لباس خود دهند ایشان ز دست

شرح آن ثبت است در هر دفتری

خوان ز تاریخ ار تو خود دانشوری

چون حدیث خیبر آمد بر فدک

صلح کردند از مخافت یک به یک

حق دهد بعد از فتوح خیبرش

از غنیمت وعده های دیگرش

گفت دارید از غنیمتها فزون

که بر آن نبوید قادر تا کنون

مکه است آن قَد أحَاطَ االلهُ بِهَا

یا هوازن یا که دیگر شهرها

حق به هر چیزی است قادر هم شود

بر شما فتح مداین وین سزد

گر نمودی مشرکان و اهل ضلال

با شما اندر حدیبیه قتال

پشت هاشان بازگشتی در فرار

دوستی نایافتندی هم نه یار

پشت می کردند یعنی در ستیز

بر شما اندر هزیمت در گریز

یافتندی هم نه یار و ناصری

کارساز اندر مهم و قادری

حق نهاده مر شما را در میان

سنتی کز پیش از این در امّتان

هم نیابی هیچ تبدیل از فساد

سنة اللّٰه را چنان که او نهاد

هست مروی در حدیبیه رسول

چونکه او فرمود با قومش نزول

وقت صبح آمد فرود از کوهسار

چند تن چون سیل بهر کارزار

جمله را در دم گرفتند اهل دین

کردشان آزاد خیر المرسلین

تا نگردد قتل واقع در حرم

آمد این آیت در این هنگام هم

اوست آن کس کز شما دست عدو

کرد منع از کوه چون آمد فرو

همچنین دست شما را داشت باز

زآن کسان در بطن مکه ز اعتزاز

بعد از آنکه داد بر ایشان ظفر

مر شما را تا گرفتید آن نفر

جمله بر دست شما گشتند اسیر

حق بر اعمال شما باشد بصیر

بیند آنچه می کنید از نیکویی

می دهد پاداش و خیر اخروی

باعث منع دخول مسلمین

در حرم بود اینکه گوید رب دین