لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
صفی علیشاه

وَ مٰا أَرْسَلْنٰاکَ إِلاّٰ کَافَّةً لِلنّٰاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّٰاسِ لاٰ یَعْلَمُونَ (۲۸) وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (۲۹) قُلْ لَکُمْ مِیعٰادُ یَوْمٍ لاٰ تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سٰاعَةً وَ لاٰ تَسْتَقْدِمُونَ (۳۰) وَ قٰالَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهٰذَا اَلْقُرْآنِ وَ لاٰ بِالَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لَوْ تَریٰ إِذِ اَلظّٰالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلیٰ بَعْضٍ اَلْقَوْلَ یَقُولُ اَلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا لَوْ لاٰ أَنْتُمْ لَکُنّٰا مُؤْمِنِینَ (۳۱) قٰالَ اَلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا أَ نَحْنُ‌ صَدَدْنٰاکُمْ عَنِ اَلْهُدیٰ بَعْدَ إِذْ جٰاءَکُمْ بَلْ کُنْتُمْ مُجْرِمِینَ (۳۲) وَ قٰالَ اَلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا لِلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا بَلْ مَکْرُ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهٰارِ إِذْ تَأْمُرُونَنٰا أَنْ نَکْفُرَ بِاللّٰهِ وَ نَجْعَلَ لَهُ أَنْدٰاداً وَ أَسَرُّوا اَلنَّدٰامَةَ لَمّٰا رَأَوُا اَلْعَذٰابَ وَ جَعَلْنَا اَلْأَغْلاٰلَ فِی أَعْنٰاقِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ یُجْزَوْنَ إِلاّٰ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۳۳)

و نفرستادیم ترا مگر عام مر مردمان را مژده دهنده و بیم کننده و لیکن اکثر مردمان نمی‌دانند (۲۸) و می‌گویند کی باشد این وعده اگر هستید راستگویان (۲۹) بگو مر شما راست وعده روزی که باز پس نمی‌مانید از آن ساعتی و پیش نمی‌افتید (۳۰) و گفتند آنان که کافر شدند نمی‌گرویم باین قرآن و نه بآنچه باشد میان دو دستش و اگر بینی هنگامی که ستمکاران بازداشته‌شدگانند نزد پروردگارشان بر می‌گردانند بعضیشان ببعضی سخن را می‌گویند آنان که ضعیف گرفته شدند مر آنان را که بزرگی جستند اگر نه شما بودید هر آینه بودیم ما گروندگان (۳۱) گفتند آنان که بزرگی جستند مر آنان را که ضعیف گرفته شدند آیا ما باز داشتیم شما را از هدایت بعد از آنکه آمد شما را بلکه بودید گناهکاران (۳۲) و گفتند آنان که ضعیف گرفته شدند مر آنان را که بزرگی جستند بلکه حیله شب و روز هنگامی که می‌فرمودید ما را که کافر شویم بخدا و بگردانیم مر او را همتایان و پنهان داشتند پشیمانی را چون دیدند عذاب را و گردانیدیم غلها را در گردنهای آنان که کافر شدند آیا جزا داده می‌شوند مگر آنچه بودند که می‌کردند (۳۳)

نی فرستادیمت الاّ آنکه عام

مژده ده هم بیم ده خود بر انام

لیک نادانند اکثر مردمان

از کمال و رتبۀ پیغمبران

وعده تان گویند کی باشد به راست

صدق گر گویید و بی شک از خداست

گو شما را وعدة روزی است بس

که دمی نایید از وی پیش و پس

وآن قیامت یا بود وقت وفات

روز روشن گشتن است از سیّئات

می بگفتند آنکه خود کافر شدند

ما به قرآن نگرویم از ناپسند

نه به آنچه پیش از او آمد فرود

که در آن نعت پیمبر جمله بود

یعنی آن تورات و انجیل متین

که به موسی و مسیح آمد یقین

کافران حال رسول مستطاب

باز می جستند از اهل کتاب

وصف او گفتند باشد بی قصور

بس به تورات و به انجیل و زبور

نفی کردند آن تمام از حقد و کین

یافت این آیت نزول از رب دین

کاین چنین گویند کفار از عناد

که بر آنها نیست ما را اعتماد

ور ببینی ظالمان باز ایستند

چونکه نزد رب خود خوار و نژند

بازگردانند مر بعضی سخن

سوی بعض دیگر اندر آن زمن

رد قول هم نمایند از جدال

می بگویند آن ضعیفان در مقال

سرکشان را که نبودید ار شما

ما بُدیم از مؤمنان بی ماجرا

و اهل استکبار گویند این چنین

در جواب فرقۀ مستضعفین

بازتان ما داشتیم آیا ز راه

بعد از آن کآمد شما را ز انتباه

ما نگرداندیمتان از راه دین

بل شما بودید خود از مجرمین

باز گویند آنچه بیچاره بُدند

بر کسان کز امر حق سرکش شدند

بل نه ما کافر شدیم از میل و آز

مکر روز و شب بر اینمان داشت باز

امر می کردید وقتی که به ما

اینکه تا گردیم کافر بر خدا

هم بر او گیریم همتایان به کیش

کفرمان بود از شما نه از جرم خویش

هر دو فرقه بعد از آن گفت و شنود

در ندامت غرقه اند و نیست سود

وآن ندامت را نهان دارند هم

چونکه بینند آن عذاب پر الم

یا شوند اندر پشیمانی نهان

یا ندامت ظاهر آید زآن کسان

پیشوایان یا ز اتباع ضلال

آن ندم پنهان کنند از ضعف حال

همچنین غلها نماییم آتشین

اندر اعناق آنکه کافر شد به دین

بدتر از غفلت غلی بر گردنی

نیست تا باشد نشان کودنی

می شوند آیا جزاء داده مگر

بر هر آنچه می کنند از خیر و شر