گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَهُ مَنْ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قٰانِتُونَ (۲۶) وَ هُوَ اَلَّذِی یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلیٰ فِی اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (۲۷) ضَرَبَ لَکُمْ مَثَلاً مِنْ أَنْفُسِکُمْ هَلْ لَکُمْ مِنْ مٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُکُمْ مِنْ شُرَکٰاءَ فِی مٰا رَزَقْنٰاکُمْ فَأَنْتُمْ فِیهِ سَوٰاءٌ تَخٰافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیٰاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (۲۸) بَلِ اِتَّبَعَ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوٰاءَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ فَمَنْ یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اَللّٰهُ وَ مٰا لَهُمْ مِنْ نٰاصِرِینَ (۲۹)

و مر او راست هر که در آسمانها و زمین است همه مر او را فرمان برانند (۲۶) و اوست آنکه می‌آفریند خلق را پس اعاده می‌کند آن را و آن آسان‌تر است بر او و مر او راست وصف برتر در آسمانها و زمین و اوست غالب درستکار (۲۷) زد برای شما مثلی از خودهاتان آیا مر شما راست از آنچه مالک شد یمینهاتان از شریکان در آنچه روزی دادیمشان پس شما باشید در آن یکسان که بیم می‌داشته باشید از ایشان چون بیم داشتنشان از خودهاتان همچنین می‌دهیم آیتها را از برای گروهی که می‌یابند بعقل (۲۸) بلکه پیروی کردند آنان که ظلم کردند خواهشهاشان را بدون دانشی پس که هدایت می‌کند آن را که ضلال کرد خدا و نیست مر ایشان را هیچ یاری‌کنندگان (۲۹)

هست او را آنچه در ارض و سماست

جمله فرمانبر به هر حالی که خواست

اوست آن کس کآفریند ز ابتداء

پس نماید زنده باز از اقتضاء

زنده کردن هست بر ربّ البشر

در دوم بار از نخستین سهل تر

وصف اعلی بهر ذات حضرت است

وحدت ذاتی و فردانیّت است

هر چه باشد در سماوات و زمین

وصف او گوید به یکتایی یقین

اوست غالب بر تمام ممکنات

جمله افعالش به حکمت از جهات

گویی ار لَیس کَمِثْلِهِ شَیء هست

یا مثل خود لا اله الاّ االله است

وجه اول ز ابن عباس است و تام

وجه ثانی از قتاده در کلام

اول اعنی نیست چیزی مثل او

چیزی الاّ او به ثانی چیست گو

نزد ما قول قتاده احسن است

زآنکه در توحید باری اَبین است

چیست یعنی غیر او تا گویی آن

نیست مثل ذات پاک بینشان

زد مثل از نفسهاتان بر شما

هست آیا اینتان هرگز روا

عبد مملوک ار شما دارید نیک

که به ملک و مالتان آید شریک

یا کسی خواند شریک آن بنده را

بر هر آنچه داده روزی تان خدا

تا بوند ایشان مساوی بی سخن

با شما در داده های ذوالمنن

خوفتان ز ایشان بود زین رهگذر

همچنان که خواجگان از یکدگر

پس چرا شایسته دانید این به حق

آورید او را شریک از ماخَلَق

شرح آیت ها نماییم این چنین

بهر قومی که بفهمند از یقین

پیروی بل می نمایند آن کسان

که ستم کرد ند بر خود بالعیان

پیروی از غیر دانش می کنند

ز آرزوهاشان به وجهی ناپسند

رهنما پس کیست آن را که خدا

در ضلالت هِشت و در عین عمی

نیستشان خود یاوری اندر حساب

تا نگهشان دارد از رنج و عذاب