گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَمّٰا جٰاءَتْ رُسُلُنٰا إِبْرٰاهِیمَ بِالْبُشْریٰ قٰالُوا إِنّٰا مُهْلِکُوا أَهْلِ هٰذِهِ اَلْقَرْیَةِ إِنَّ أَهْلَهٰا کٰانُوا ظٰالِمِینَ (۳۱) قٰالَ إِنَّ فِیهٰا لُوطاً قٰالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِیهٰا لَنُنَجِّیَنَّهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ اِمْرَأَتَهُ کٰانَتْ مِنَ اَلْغٰابِرِینَ (۳۲) وَ لَمّٰا أَنْ جٰاءَتْ رُسُلُنٰا لُوطاً سِیءَ بِهِمْ وَ ضٰاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قٰالُوا لاٰ تَخَفْ وَ لاٰ تَحْزَنْ إِنّٰا مُنَجُّوکَ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ اِمْرَأَتَکَ کٰانَتْ مِنَ اَلْغٰابِرِینَ (۳۳) إِنّٰا مُنْزِلُونَ عَلیٰ أَهْلِ هٰذِهِ اَلْقَرْیَةِ رِجْزاً مِنَ اَلسَّمٰاءِ بِمٰا کٰانُوا یَفْسُقُونَ (۳۴) وَ لَقَدْ تَرَکْنٰا مِنْهٰا آیَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ (۳۵)

و چون آمدند فرستادگان ما ابراهیم را ببشارت گفتند بدرستی که ما هلاک‌کنندگانیم اهل این قریه را بدرستی که اهلش باشند ستمکاران (۳۱) گفت بدرستی که در آنست لوط گفتند ما داناتریم بآنکه در آنست هر آینه نجات می‌دهیم او را و اهلش را مگر زنش که باشد از بازماندگان (۳۲) و چون که آمدند فرستادگان ما لوط را محزون شد بایشان و تنگ شد بایشان در طاقت و گفتند مترس و نه اندوهگین شو بدرستی که ما رهاننده‌ایم ترا و اهلت را مگر زنت را که باشد از بازماندگان (۳۳) بدرستی که ما فرودآورندگانیم بر اهل این قریه عذابی از آسمان بسبب آنکه هستند که تباه‌کاری می‌کنند (۳۴) و بتحقیق واگذاشتیم از آن علامتی آشکار از برای گروهی که می‌یابند بعقل (۳۵)

« در بیان درخواست کردن از خدا عذاب را بر قوم »

چون رسولان آمدند از نزد ما

بر بشارت باز ابراهیم را

یعنی آن جبریل با جمعی ملک

از پی فرزند او را یک به یک

پس ورا گفتند إنَّا مُهلِکُواْ

اهل هذا القریه قومی زشت خو

اهل آنجا زآنکه استمکاره اند

از دیار مردمی آواره اند

گفت لوط است اندر آن ، گفتند هان

خویش دانیم اینکه لوط است اندر آن

او و اهلش را رهانیم از بلاء

جز زنش کو ماند اندر ابتلاء

چونکه بر لوط آن رسولان آمدند

لوط بَددل گشت و غمگین از گزند

تنگدل گردید و بی طاقت به کار

از پی تدبیر ایشان در قرار

چون بدیدندش چنان در اضطراب

این چنین کردند سوی او خطاب

که ز ما در دل مدار اندوه و بیم

که تو را زین قوم برهاننده ایم

با کسانت هر که هست الاّ زنت

باز برهانیم و سازیم ایمنت

ما فرود آرنده ایم از آسمان

اهل این دِه را عذابی ناگهان

زآنکه نافرمان بُدند ایشان همه

کارشان بُد کفر و فسق و مظلمه

پس هلاک ایشان شدند از هر چه بود

شرح آن بگذشت در تفسیر هود

آیتی هِشتیم ما زآن بس عیان

بهر ارباب تعقل در جهان