گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ أَلْقِ عَصٰاکَ فَلَمّٰا رَآهٰا تَهْتَزُّ کَأَنَّهٰا جَانٌّ وَلّٰی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یٰا مُوسیٰ لاٰ تَخَفْ إِنِّی لاٰ یَخٰافُ لَدَیَّ اَلْمُرْسَلُونَ (۱۰) إِلاّٰ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۱) وَ أَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضٰاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیٰاتٍ إِلیٰ فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کٰانُوا قَوْماً فٰاسِقِینَ (۱۲) فَلَمّٰا جٰاءَتْهُمْ آیٰاتُنٰا مُبْصِرَةً قٰالُوا هٰذٰا سِحْرٌ مُبِینٌ (۱۳) وَ جَحَدُوا بِهٰا وَ اِسْتَیْقَنَتْهٰا أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَةُ اَلْمُفْسِدِینَ (۱۴)

و بیند از عصایت را پس چون دید آن را که حرکت می‌کنند گویا که آن ماریست باریک برگشت باز پس رونده و التفات ننمود ای موسی مترس بدرستی که نمی‌ترسند نزد من مرسلان (۱۰) مگر آنکه ظلم کرد پس بدل آورد نیکی را پس از بدی پس بدرستی که من آمرزنده مهربانم (۱۱) و داخل کن دست را در گریبانت که بیرون آید سپید نورانی از غیر بدی در نه‌گانه آیتها بسوی فرعون و قومش بدرستی که ایشان بودند گروهی فاسقان (۱۲) پس چون آمد ایشان را آیتهای ما که بیناکننده است گفتند این است جادوی آشکار (۱۳) و انکار کردند آن را و یقین دانستند آن را نفسهاشان از راه ستم و کبر پس بنگر چگونه باشد انجام کار فسادکنندگان (۱۴)

می بینداز این عصا را، چون فکند

جنب و جو کرد او چو ماری پر گزند

حیّه ای باریک و چست و تیزرو

خوفناک و پر نهیب از راه و دو

یا به چالاکی و چستی بود جان

اژدها در جثه و شکل و توان

بودیا جان چون فکندش بر زمین

اندک اندک گشت ثعبانی مبین

موسی از وی رو بگرداند ای عجب

وز توهم برنگشت اندر عقب

نک مترس ای موسی از غیر این زمن

می نترسند انبیاء در پیش من

لیک بر خود هر ستم کرد از زلل

وآن بدی پس کرد بر نیکی بَدل

شد پشیمان، گشت تائب در زمان

پس منم آمرزگار و مهربان

غفلت اعنی گر که سر زد ز انبیا

باز نادم گشت و راجع سوی ما

پس به اطمینان کنم خوفش بَدل

جز نکویی نبودش تا در عمل

هم در آور دست خود را در بغل

تا سفید آید برون دور از خلل

باشد اعنی عاری از نقص برص

وین دو باشد از نُه آیات اخص

سوی فرعون و گروهش بر نشان

چونکه ایشانند قومی فاسقان

پس به هنگامی که آیت های ما

آمد ایشان را عیان و برملا

مُبصَر اعنی بس نُماینده و پدید

پس بگفتند این بود سحری شدید

پس به آن گشتند منکر از جحود

گرچه ثابت امر حق بر جمله بود

بیگمان بُد نفسشان یعنی بدان

لیک می کردند انکار از زبان

از ستمکاری عدوان و علوّ

خویش عالی می شمردند از عتوّ

پس تو ای بیننده چون بوده است، بین

آخر و انجام کار مفسدین