گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا إِلیٰ ثَمُودَ أَخٰاهُمْ صٰالِحاً أَنِ اُعْبُدُوا اَللّٰهَ فَإِذٰا هُمْ فَرِیقٰانِ یَخْتَصِمُونَ (۴۵) قٰالَ‌ یٰا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ اَلْحَسَنَةِ لَوْ لاٰ تَسْتَغْفِرُونَ اَللّٰهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۴۶) قٰالُوا اِطَّیَّرْنٰا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ قٰالَ طٰائِرُکُمْ عِنْدَ اَللّٰهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ (۴۷) وَ کٰانَ فِی اَلْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی اَلْأَرْضِ وَ لاٰ یُصْلِحُونَ (۴۸)

و بحقیقت فرستادیم بسوی ثمود برادرشان را صالح که بپرستید خدا را پس آن‌گاه ایشان دو فریقه شدند که نزاع می‌کردند (۴۵) گفت ای قوم من چرا بشتاب می‌خواهید بدی را پیش از خوبی چرا آمرزش نمی‌خواهید از خدا باشد که شما رحمت کرده شوید (۴۶) گفتند شوم گرفتیم بتو و با آنکه با تو است گفت منشأ شر شما نزد خداست بلکه شما هستید گروهی که مبتلا می‌شوید (۴۷) و بودند در شهر نه نفر که افساد می‌کردند در زمین و اصلاح نمی‌کردند (۴۸)

« در بیان احوال قوم ثمود »

هم فرستادیم ما سوی ثمود

مر برادرشان که صالح بود زود

اینکه بپرستید حق را در سیر

دو گُره گشتند و خصم یکدگر

هر یکی گفتند حق بر سوی ماست

شرح آن گفتیم در اعراف راست

گفت دارید ای گروهم از چه باب

قبل نیکویی به ز شتیها شتاب

از چه آمرزش نخواهید از خدا

رحم کرده مر شوید اندر جزا

در جوابش قوم گفتند از رمد

بر تو بگرفتیم ما خود فال بد

وآنکه باشد با تو از راه و رسوم

جمله بر مایید نامیمون و شوم

گفت صالح این ز شومیِ شماست

بر شما فال بد از نزد خداست

بل شما هستید قومی فتنه گر

آزموده می شوید از خیر و شرّ

یعنی آنچه می کنید از خوب و زشت

نزد حق ثبت است یکجا در سرشت

گر کسی گوید به راه توست چاه

پیش پای خود ببین بیگاه و گاه

فال بد گویی مزن بر من نخست

فال بد این فکر نامیمون توست

بود در شهری که صالح بُد در آن

نُه نفر در فتنه بیش از دیگران

رَهط زآن فرمود کاشراف بلد

هستشان حکم جماعت در عدد

تابعین بر حکمشان دارند چشم

بر کسان از خشمشان گیرند خشم

در زمین بودند ساعی بر فساد

عاری از رسم صلاح و عدل و داد