گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ قٰالَ اَلَّذِینَ لاٰ یَعْلَمُونَ لَوْ لاٰ یُکَلِّمُنَا اَللّٰهُ أَوْ تَأْتِینٰا آیَةٌ کَذٰلِکَ قٰالَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشٰابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَیَّنَّا اَلْآیٰاتِ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ (۱۱۸)

و گفتند آنان که نمی‌دانند چرا سخن نمی‌کند ما را خدایا بیاورد ما را حجتی همچنین گفتند آنان که پیش از ایشان مثل گفتار ایشان شباهت داشته بهم دلهاشان بتحقیق بیان کردیم آیتها را برای گروهی که یقین کنند (۱۱۸)

گوید آن کس که به دانش نیست جفت

حق چرا با ما نمی آید به گفت

نیست چون از علم توحیدش نشان

بر گمانش حق چو او دارد بیان

علم گر می داشت بر توحید او

کی چنین می گفت از تردید او

حق اراده کرد عالم هست شد

عرش و فرش از نیم جامش مست شد

آمدند اندر ظهور اشیاء همه

قطرة تو چیست زآن دریا همه

پیش موجی لاشی و دلخون شوی

پیش دریا آفرین تا چون شوی

گر ز توحیدت خبر بود ای دبنگ

می شنیدی حرف او از چوب و سنگ

پس چه گفتند انبیاء و آن کرام

که نکردی فهم و نشنیدی کلام

سد نمودی هر چه بودت رابطه

پس سخن خواهی ز حق بی واسطه

مست بودی یا نبودت هیچ گوش

کاین همه گفتار ناوردت به هوش

این بر آن ماند که مِی بردت ز هوش

پرسی آنگه نشئه را از مِی فروش

کآن نشاط باده اندر وی کجاست

جای آن بنما اگر گویی تو راست

گوید او با چون تو خامی گیج و مست

من چه گویم نشئه مِی در تو است

چشم پوشیدی ز نور وحدتش

باز خواهی از رسولان آیتش

کز چه ناید آیتی ما را متین

این چنین گفتند قومی پیش از این

در عناد و شرک باشد سر به سر

قلبهاشان بر شبیه یکدگر

جمله یعنی در هوای نفس دون

شبه هم باشند اندر آزمون

نفس سرکش دارد اندر جزء و کل

از هواها نفی و انکار رسل

ما بیان کردیم آیت های دین

بهر آن قومی که دارند آن یقین