گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ اَلنّٰاسِ عَلیٰ حَیٰاةٍ وَ مِنَ اَلَّذِینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ مٰا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ اَلْعَذٰابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اَللّٰهُ بَصِیرٌ بِمٰا یَعْمَلُونَ (۹۶)

و هر آینه می‌یابی ایشان را حریص‌تر مردمان بر زندگی و از آنها که شرک آوردند دوست می‌دارد یکی از ایشان کاش عمر داده می‌شد هزار سال و نیست او دور کننده‌اش از عذاب که عمر داده شود و خداوند بینا است بدانچه می‌کنند (۹۶)

یافتشان خواهی همانا از جهات

احرص ایشان را ز مردم بر حیات

وز تمام مشرکین خاص از مجوس

که کنند انکار بعث اندر نفوس

گر یکی بر دیگری شد دوستدار

سال عمرش را ز حق خواهد هزار

شد نشان حرص این بر زندگی

وین بود دور از خصال بندگی

جو ز حق از بهر یار یک جهت

عقل راد و روح شاد و مغفرت

عمر افزون خواستن هم بهر دوست

شاید اما عقل و طاعت گر در اوست

نه که عمری بگذرد بر عیش و لعب

وین به شرع و عقل مذموم است و صعب

بر یهودان حجت آرد کردگار

گر بود خاص شما دارالقرار

پس چرا بر زندگانی احرصید

وز مجوسان جهان جو انقصید

از نشانِ دینِ خالص آن یک است

کاعتقادش برخلاف مشرک است

عمر او خواهد هزار از بهر یار

داند ارچه اوش نرهاند ز نار

گر به گیتی عمر جاویدان کند

کی ورا مستخلص از نیران کند

وینکه فرماید خدا باشد بصیر

بر عمل هاشان به تصریح ضمیر

شاید این باشد که می گفتند ما

عمر خواهیم از پی صدق و صفا

گوید او من خود بصیرم بر ضمیر

روشن است احوال هر کس بر بصیر