گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمٰا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسٰانُ اَلَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هٰذٰا لِسٰانٌ عَرَبِیٌّ مُبِینٌ (۱۰۳) إِنَّ اَلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِآیٰاتِ اَللّٰهِ لاٰ یَهْدِیهِمُ اَللّٰهُ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ (۱۰۴) إِنَّمٰا یَفْتَرِی اَلْکَذِبَ اَلَّذِینَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِآیٰاتِ اَللّٰهِ وَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْکٰاذِبُونَ (۱۰۵) مَنْ کَفَرَ بِاللّٰهِ مِنْ بَعْدِ إِیمٰانِهِ إِلاّٰ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمٰانِ وَ لٰکِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْکُفْرِ صَدْراً فَعَلَیْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اَللّٰهِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِیمٌ (۱۰۶) ذٰلِکَ بِأَنَّهُمُ اِسْتَحَبُّوا اَلْحَیٰاةَ اَلدُّنْیٰا عَلَی اَلْآخِرَةِ وَ أَنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْکٰافِرِینَ (۱۰۷) أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ طَبَعَ اَللّٰهُ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ وَ سَمْعِهِمْ وَ أَبْصٰارِهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ اَلْغٰافِلُونَ (۱۰۸) لاٰ جَرَمَ أَنَّهُمْ فِی اَلْآخِرَةِ هُمُ اَلْخٰاسِرُونَ (۱۰۹) ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هٰاجَرُوا مِنْ بَعْدِ مٰا فُتِنُوا ثُمَّ جٰاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّکَ مِنْ بَعْدِهٰا لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (۱۱۰) یَوْمَ تَأْتِی کُلُّ نَفْسٍ‌ تُجٰادِلُ عَنْ نَفْسِهٰا وَ تُوَفّٰی کُلُّ نَفْسٍ مٰا عَمِلَتْ وَ هُمْ لاٰ یُظْلَمُونَ (۱۱۱)

و هر آینه می‌دانیم بدرستی که ایشان می‌گویند جز این نیست که می‌آموزد او را انسانی زبان کسی که می‌گردانند گفتار را بسوی او عجمیست و این زبان عربیست روشن (۱۰۳) بدرستی آنان که نمی‌گروند بآیتهای خدا راه ننماید ایشان را خدا و از برای ایشان عذابیست دردناک (۱۰۴) جز این نیست که می‌بندند دروغ را آنان که نمی‌گروند بآیتهای خدا و آن گروه ایشانند دروغگویان (۱۰۵) کسی که کافر شد بخدا از بعد ایمان آوردنش جز آنکه جبر کرده شد و دلش آرمیده بود بایمان و لیکن کسی که باز شد بکفر از سینه پس بر ایشانست خشمی از خدا و از برای ایشانست عذابی بزرگ (۱۰۶) آن باینست که ایشان اختیار کردند زندگانی دنیا را بر آخرت و بدرستی که خدا هدایت نمی‌کند گروه کافران را (۱۰۷) آن گروه آنانند که مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوششان و چشمهاشان و آن گروه ایشانند بیخبران (۱۰۸) ناچار بدرستی که ایشان در آخرت ایشانند زیانکاران (۱۰۹) پس بدرستی که پروردگار تو است از برای آنان که هجرت کردند از بعد آنکه عذاب کرده شدند پس جهاد نمودند و صبر کردند بدرستی که پروردگار تو از بعد آن هر آینه آمرزندۀ مهربان است (۱۱۰) روزی که آید هر نفسی که مجادله کند از خودش و تمام داده شود هر نفسی جزای آنچه کرده و ایشان ستم کرده می‌شوند (۱۱۱)

ما بدانیم آنچه می گویند قوم

در تو و گفتار تو از طعن و لوم

غیر از این نبود که آموزاندش

این زبان را آدمی چون خواندش

بوفکبهه یعنی اینها را به او

میکند تعلیم اندر گفتگو

قولشان را پس خدا فرمود رد

که لسان آنکه گردانند خود

سوی او گفتار او را اعجمی است

مر فصاحت اندر آن گفتار نیست

وین کلام تازی است و ظاهر است

در فصاحت بر زبانها قاهر است

قول پست اعجمی را بر عرب

چیست نسبت خاصه این گفتار و لب

که عرب ز اتیان مثلش عاجز است

این سخن دانند خود نی جایز است

یعنی از بطلان حرف خویشتن

آگهند از حِقد گویند این سخن

آن کسانی که به آیات خدا

نگروند و نیستشان هم رهنما

باشد ایشان را عذابی دردناک

جهل بیش از هر عذاب است و هلاک

غیر از این نبود که بی علم و فروغ

بر خدا بندند بهتان و دروغ

آن کسانی که به هرگز نگروند

بر نشانهای خدا و کاذبند

بعد ایمان آنکه شد کافر به حق

جز که بر اکراه دارندش فرق

قلب او باشد به ایمان مطمئن

هم بر آن جان آفرین جان مطمئن

لیک آرد حرف کفر اندر زبان

می نباشد بهر ایمانش زیان

کرده حفظ جان به قولی ناصواب

زین بِه است ار هم نماید اجتناب

لیک بگشاید به کفر ار سینه کس

بهر او خشم است از حق هر نفس

آبِ خواریها روان در نهر اوست

هم عذابی بس بزرگ از بهر اوست

این است بهر آنکه می دارند دوست

این حیات دنیوی از مغز و پوست

زنده بودن را به دار آخرت

می دهد ترجیح و هم بر مغفرت

راه ننماید خدا بر کافران

که به خود بستند راه فهم و جان

این گروهند آن کسان که حق نهاد

مُهرشان بر گوش و چشم و هم فؤاد

غافلانند آن گروه، الحق چنان

که به عقبی نیستشان غیر از زیان

پس کسانی را مر آن پروردگار

که نمودستند هجرت از دیار

بعد زحمت ها و هم رنج زیاد

آمدند از مال و جان پس بر جهاد

صبر بنمودند در آن هر دو بیم

زین سپس ربّت غفور است و رحیم

اندر آن روزی که هر نفسی جدل

میکند با خود ز نقصان عمل

میشود داده به هر نفسی تمام

بر جزای هر چه کرده است او به نام

خود ستمدیده نگردند و زبون

روز وانفسا وَ هُم لَایُظْلَمُون