گنجور

 
صفی علیشاه

قٰالُوا یٰا أَبٰانَا اِسْتَغْفِرْ لَنٰا ذُنُوبَنٰا إِنّٰا کُنّٰا خٰاطِئِینَ (۹۷) قٰالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ (۹۸)

گفتند ای پدر ما آمرزش خواه برای ما گناهان ما را که ما هستیم خطاکاران (۹۷) گفت زود باشد که آمرزش طلبم برای شما از پروردگارم بدرستی که اوست آمرزنده مهربان (۹۸)

خواستند ابناء یعقوب از پدر

عذرها از جرم رفته سر به سر

تا بر ایشان خواهد آمرزش ز حق

مر نماند نقش عصیان بر ورق

از خدا ای پیر روحانی بخواه

تا که از ما در گذارد این گناه

گر گنهکاریم هم ما از توایم

دانۀ این خرمنیم ار چه جُویم

بگذر از ما وز حق آمرزش بجو

چون تو از ما بگذری بگذشته او

گر گنه نبود کجا گردد عیان

عفو حق یا رحمت پیغمبران

شو به درگاه خدا ما را شفیع

تا ببخشد از کرم ما را جمیع

در شفاعت حق تو را بگزیده است

چون تو بخشی او یقین بخشیده است

ما اگر باشیم چند از خاطئین

جرم ما را عفو حق پوشد یقین

هم صفی دارد خدایا اعتراف

بر گناه و بر خطاء و برخلاف

از من آید جرم و عصیان و خطاء

وز تو زیبد عفو و اکرام و عطاء

گفت یعقوب آنکه خواهم از خدا

زود آمرزش من از بهر شما

کو بود آمرزگار و مهربان

زود میبخشد خطای بندگان

علت تأخیرش این بُد در دعاء

که کند هم یوسف از اخوان رضاء

پس به یوسف از طریق آمد خبر

کاندر امروزت رسد از ره پدر