گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ اَلْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتّی إِذا أَدْرَکَهُ اَلْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ اَلَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائِیلَ وَ أَنَا مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ (۹۰) آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ اَلْمُفْسِدِینَ (۹۱) فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلنّاسِ عَنْ آیاتِنا لَغافِلُونَ (۹۲) وَ لَقَدْ بَوَّأْنا بَنِی إِسْرائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ اَلطَّیِّباتِ فَمَا اِخْتَلَفُوا حَتّی جاءَهُمُ اَلْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (۹۳) فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِتابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جاءَکَ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ اَلمُمْتَرِینَ (۹۴) وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اَللّهِ‌ فَتَکُونَ مِنَ اَلْخاسِرِینَ (۹۵) إِنَّ اَلَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ (۹۶) وَ لَوْ جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتّی یَرَوُا اَلْعَذابَ اَلْأَلِیمَ (۹۷)

و گذرانیدیم بنی اسرائیل را از دریا پس از پی رسید ایشان را فرعون و لشکرهایش از روی ستم و تعدی تا چون دریافتش غرق گفت ایمان آوردم که نیست الهی مگر آنکه گرویدند باو فرزندان یعقوب و من از منقادانم (۹۰) اکنون و بتحقیق نافرمانی کردی پیش و بودی از فسادکنندگان (۹۱) پس امروز می‌اندازیم بموضع بلندی ترا ببدنت تا باشی برای کسان بعد از خودت آیتی و بدرستی که بسیاری از مردمان از آیتهای ما هر آینه بی‌خبرانند (۹۲) و بحقیقت فرود آوردیم بنی اسرائیل را در منزلی خوب و روزی دادیم ایشان را از پاکیزه‌ها پس اختلاف نکردند تا آمد ایشان را علم بدرستی که پروردگار تو حکم می‌کند میانشان روز قیامت در آنچه بودند در آن اختلاف می‌کردند (۹۳) پس اگر باشی در شکی از آنچه فرو فرستادیم بتو پس بپرس از آنها که می‌خوانند کتاب را پیش از تو بتحقیق آمد ترا حق از پروردگارت پس مباش از شک‌کنندگان (۹۴) و مباش البته از آنها که تکذیب کردند آیتهای خدا پس خواهی بود از زیانکاران (۹۵) و بدرستی که آنان که لازم شد بر ایشان کلمه پروردگار تو ایمان نخواهند آورد (۹۶) و اگر آمده باشد ایشان را هر آیتی تا آنکه به بینند عذاب پر درد را (۹۷)

وقت خود کردیم منشق نیل را

بگذراندیم آل اسرائیل را

آمدند آنگاه فرعون و جنود

از پی آنها را ز بغی و عدو زود

جمله چون وارد شدند ایشان به یم

آب دریا هِشت در دم سر به هم

یافت فرعو ن آن زمان اندر بسیج

غرق خواهد گشت و نبود چاره هیچ

گفت آوردم من ایمان بر خدا

آنکه جز او نیست معبودی به جا

آنکه اسرائیلیان آورده اند

بر وی ایمان هم به وی رو کرده اند

من ز مُنقادانم او را هم یقین

بر سه نوبت کرد اقرار این چنین

جبرئیلش مشت گل زد بر دهان

آوری یعنی که ایمان این زمان

هیچ فرمان می نبردی پیشتر

بودی از اهل فساد اندر بشر

دزد نفست سالها آواره بود

گشت باز این دم که دور از چاره بود

هست تحقیقی در این باب از بیان

لیک در تفسیر نبود جای آن

تا مبادا آنکه دور از مطلب است

وازند کاین نی به وفق مذهب است

این قد ر گویم بفهمی گر مُصر

هست توحید اندر اشیا ء مستتر

زآن گذشتیم ار که فهمی دور نیست

ور نفهمی بگذر از آن زور نیست

در تفاسیر این چنین آورده اند

که به روزی جبرئیل ارجمند

نزد فرعون آمد او چون مردمان

گاه دیوان مظالم بر عیان

کاغذی دادش ز استفتاء به دست

که شود گر بندهای مغرور و مست

خواجۀ او مر ورا از هر نشان

داده باشد برتری بر دیگران

پس کند با خواجۀ خود همسری

ترک او گوید شود یکجا بری

پس نوشت این بنده بس باشد بجا

گر کنندش غرق در بحر فنا

اندر آن دم کو شد اندر بحر نیل

داد آن فتوا نشانش جبرئیل

گفت این فتوا تو دادی بهر خویش

آمد آن روزت که خود گفتی به پیش

پس رهانیمت در این روز از فتن

تا که باشد عاری از روحت بدن

می دهیمت بر بدن یعنی نجات

چونکه عاری گردد از روح و حیات

تا مگر کآید تو را هر کس ز پی

باشد این خود آیتی از بهر وی

اکثری از مردمان ز آیات ما

بیخبر باشند از جهل و عمی

ما بر اسرائیلیان دادیم هم

جایگاه صدق و پُر رزق و نعم

بیت مقدس یا تمام مصر و شام

راست بود آن وعدة حق بر انام

همچنین از هر چه بُد پاکیزه تر

رزقشان دادیم ما از خشک و تر

پس به دین خود نکردند اختلاف

تا که علم آمد بر ایشان بی خلاف

یعنی آن تورات و با نور و نظام

مختلف در وی شدند ایشان تمام

یعنی اندر شرح و تأویلش فزون

مختلف گشتند از عالی و دون

یا به قولی علم جز قرآن نبود

کاندر او شد مختلف رأی یهود

یا که احمد(ص) بوده آن، بیگفتگو

بوده اند آگه یهود از نعت او

می کند پروردگارت ای عزیز

بین ایشان حکم اندر رستخیز

اندر آن چیزی که بودند از خلاف

مینمودند اندر آن چیز اختلاف

یا که از احکام تورات و کتاب

یا ز تصدیق رسول مستطاب

پس اگر هستی تو در شک یا غشا

زآنچه نازل بر تو گردید آن ز ما

پس بپرس از آن کسان که پیشتر

از تو ز ارباب کتابند و خبر

خوانده اند ایشان همانا از کتاب

نعت و وصف احمد(ص) کامل نصاب

این است الزام از نصاری و یهود

نام احمد (ص) در کتاب اعنی که بود

اهل دانش را در آن انکار نیست

گر کند انکار جهل و خیرگی است

از یهودان آنکه بود آگه تمام

کرد او تصدیق چون ابن سلام

یا ز رهبانان بحیرا کآگهی

داشت از انجیل و بودش همرهی

عام باشد این خطاب اعنی کسی

گر به شک باشد ز پیغمبر بسی

پس بپرسد زآنکه خوانده است او کتاب

وز غرض در گِل نپوشد آفتاب

خود کلامی بر تو آمد صدق و راست

زآنکه او پروردگار ماسواست

پس مباش ای دون ز شک آرندگان

شک کند آن کو ندارد نور جان

هم مباش از آنکه در مجلای حق

میکند تکذیب آیت های حق

می خورد نان شه اندر خوان او

پس کند نفرین به فرزندان او

پس تو باشی از زیانکاران یقین

گر کنی تکذیب آیات مبین

شد بر ایشان واجب از پروردگار

قولی آن کو ثبت لوح است از قرار

که به حق از سختی دل نگروند

دل بر ایمانشان تو هم هرگز مبند

گر چه آیدشان هر آیت از سماک

تا که بینند آن عذاب دردناک