عمرت رود ارتمام برجرم و هوس
به زانکه رسد دمی جفای تو بکس
این خلق همه گیاه بستان حقند
گر سرو صنوبرند ور سنبل و خس
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
عمرت رود ارتمام برجرم و هوس
به زانکه رسد دمی جفای تو بکس
این خلق همه گیاه بستان حقند
گر سرو صنوبرند ور سنبل و خس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به این موضوع اشاره میکند که اگر زندگی انسان با گناه و هوس گذرانده شود، بهتر است که به یک لحظه از بیوفایی محبوب و جفای او نرسد. او همچنین میگوید که همهی انسانها مانند گیاهان در باغ خداوند هستند و حتی اگر شبیه سرو و سنبل نیز باشند، در نهایت به او تعلق دارند.
هوش مصنوعی: اگر عمرت صرف گناه و آرزوهای بیهوده شود، بهتر از این است که یک لحظه به بیوفایی تو گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیان میکند که تمام انسانها، مانند گیاهان در باغ خداوند هستند. برخی از آنها ممکن است مانند سرو و صنوبر بلند و استوار باشند، در حالی که دیگران ممکن است به ظرافت گلها و علفها باشند. در حقیقت، همه آنها در تنوع خود ارزشمند و زیبا هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الله، به فریاد من بی کس رس
فضل و کرمت یار من بی کس بس
هر کس به کسی و حضرتی مینازد
جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
ای کرده مرا خنده خریش همه کس
مارا ز تو بس جانا مارا ز تو بس
سبحان اله درین جوانی و هوس
روز و شبم اندیشه همین بودی بس
کاندر پیری ز من بباید کس را
خود پیر شدم مرا ببایست از کس
دل زان خواهم که بر تو نگزیند کس
جان زآن که نزد بی غم عشق تو نفس
تن زان که بجز مهر تواش نیست هوس
چشم از پی آنک خود ترا بیند و بس
ای چون هستی برده دل من بهوس
چون بنشینم غم فراق تو نه بس
گر چون هستی بدستت آرم زین پس
پنهان کنمت چو نیستی از همه کس
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.