گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

یکی مفتاح از سر قدر جو

گشایش در معانی بیشتر جو

خود آن گر نکته دانی بیخلافست

ز استعداد اعیان اختلافست

در اعیان اختلاف اندر ازل شد

ز استعدادها کاندر محل شد

خود آنهم بود از تعیین اسماء

که ظاهر گشت و مظهر خواست زاشیاءء

بسی چون فهم این معنی است مشکل

ز تحقیقش نخواهی برد حاصل

ولی گویم بتقریبی بیانی

که باشد بهر فهمت امتحانی

ظهوراتی که در امکان عیانست

ز واجب در همان رتبت نشانست

باینمعنی که کرد آنذات واجب

تجلی در مقامات و مراتب

مراتب گرچه ز اسماء مختلف شد

ولی بر وصف وحدت متصف شد

بهم باشند آب و آتش ار ضد

وجود اما بود در هر دو واحد

تخالفها ز اسماء بد در اعیان

مخالف شد صورها زان در اکوان

اگر دریافتی بردی بحق راه

وگرنه از خدا فهم و نظر خواه