گنجور

 
صفی علیشاه

مضاهات دگر در نص عرفان

بما بین سه حضرت گشت و اکوان

خود اکوانرا که ترتیب و حسابست

بسوی آن سه حضرت انتسابست

خود امکان و وجوبست آن به نسبت

دگرهم جمع ما بین دو حضرت

پس از اکوان هر آنچیزی که نسبت

بود سوی وجوب او را بقوت

بود او در وجود اعلی و اشرف

بنزد عامه اندر رتبه الطف

حقیقت علوی و روحیست او را

و یا ملکیه مر تحقیق جو را

دگر نسبت سوی امکانش اقواست

وجود اواخس در رتبه و ادنی است

حقیقت عنصری و سفلی او راست

مرکب یا بسیطه در تقاضاست

دگر نسبت سوی امکانش اقواست

وجود او اخس در رتبه وادنی است

حقیقت عنصری و سفلی او راست

مرکب یا بسیطه در تقاضاست

و گر نسبت بسوی جمع ما بین

اشدستش ز انسان باشد آن عین

حقیقت باشد انسانیه او را

ز انسان باز بشنو وصف و خورا

هر انسان سوی امکانست امیل

در او احکام امکان باشد اغلب

ور انسان امیل او سوی وجوبست

بسوی او همه روی وجوبست

در او حکم وجود اغلب روا شد

خود او از انبیا و اولیا شد

و گر دروی جهات آمد مساوی

مگر از مؤمنینش خوانده راوی

بهر سو میل او زین هر دو جانب

بود در حکم کلی باز غالب

در ایمان شد دلیل ضعف و شدت

مظاهاتت بر این نظم است و رتبت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode