بود آن کنز مخفی ذات حضرت
که شد تعبیر از غیب هویت
بواطن را خود او بطن الاخیر است
هم او از بطن ذات خود خبیر است
از آنرو ذات خود را خوانده کنزی
که گنج او راز دارائیست رمزی
بمخزن هر چه را باشد بهائی
نهان دارند از بهر غنایی
خود آن گنجی که ذات بینشان بود
در آن درهای سلطانی نهان بود
چو ظاهر شد گهرها زان برون ریخت
لئالی هستی از مخزن فزون ریخت
جهانرا پرز زر معدنی کرد
ز جود خویش اشیاء را غنی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.