کلمه هست بر چشم مشاهد
کنایت در یقین از کل واحد
ز ماهیات و اعیان و حقیاق
ز موجودات خارج هم بلایق
دگر فیالجمله از هر ذی تعین
که او را هست در حدی تمکن
بود مخصوص معقولات لایق
ز ماهیات و اعیان وحقایق
معین بر کلمه معنویه
و یا غیبیه گردانی رویه
دگر هم خارجیات شهودی
کلمه شد اگر دانی وجودی
مجردها مفرقها کدام است
کلمه تامه وین خود تمام است
کلمه پس سه قسم آمد بتحقیق
بفهم هریک از حق جوی توفیق
یکی غیبه و هم معنویه
وجودیه دوم اند رویه
دگر هم تامه در ثالث آمد
جهان از این سه معنی حادث آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.