گنجور

 
صفی علیشاه

شوداز قبض وقت مر دره تنگ

ز وحشت پای رفتارش شود لنگ

بود آن وحشتش از صد و هجران

خلاف بسط کز انس است و احسان

بود اغلب که بعد از بسط آید

از آن سوء ادب کز بسط زاید

ز قبض و بسط ما را مدعا چیست

خود آنرا فرق با خوف و رجا چیست

بود خوف و رجا خود از بدو خوب

توقع کش بداز مکروه و مرغوب

بود خوفش ز مکروهی که آید

رجایش هم ز مرغوبی که خواهد

و لیکن قبض و بسط اندر ظواهر

تعلق دارد آن بر وقت حاضر

باینمعنی که حال نقد چونست

بر او این نیل کوثر یا که خونست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode