گنجور

 
صفی علیشاه

عمد گویند ارباب کرامات

باو بر پاست بالمعنی سموات

حق آنرا گر بقرآن بیعمد گفت

بچشم خلق از بهر سند گفت

بظاهر خود تو بیتی بیستونش

ندانی لیک اسرار درونش

تو بینی بیعمد رمز است و تلویح

عمادش نیست یعنی بر تو تصریح

عمادش در حقیقت هست آدم

که باشد روح و قلب و نفس عالم

عماد عرش و فرش و اوج وسافل

بود اندر حقیقت شخص کامل

کس او را گر که نشناسد عجب نیست

چه عارف بر وجودش غیر رب نیست

خدا را اولیا اندر قباب‌اند

ز عرفان خلایق در حجاب‌اند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode