بود عبدالحفیظ آنکو نگهدار
بود حقش ز سو حال و کردار
ز هر چیزیکه باشد نقص حالش
نگهدارد هم از ضعف و زوالش
بحق محفوظ از هر احتمال است
که آن دو راز رضای ذوالجلالست
کند حفظ خدائی ز او سرایت
بهر کس باشد او را در حمایت
نشسته تا کسی اندر حضورش
نیاید نا روائی در خطورش
شود هر کس در اوقاتی جلیسش
نگهدارد ز افکار خسیسش
دگر توفیق ار باشد رفیقت
نشان از معنیی بدهم دقیقت
حفیظ اسمی است کاشیاءرا کماهی
نگهدارد ز آسیب و تباهی
هر آن شیئی است در هر رتبه موجود
مگر حفظش بر او ظلیست ممدود
نگهدارد بگل طیب و تفرج
نگهدارد به یم عمق و تموج
نگهدارد حرارت را با آتش
نگهدارد بشمس این نور وتابش
نگهدارد فلک را بی ز استون
نگهدارد ملک را محو بیچون
بدینسان حفظ هر چیزی بجایش
نماید زیر دامان رسایش
کند این اسم بر هر کس تجلی
جهان یابد بحفظ او تسلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.