گنجور

 
صفی علیشاه

رسومات علوم آمد مشاعر

در انسان گر شعورت هست حاضر

رسومت هست اسماء الهی

که ظاهر در مظاهر شد کماهی

ز علم و سمع و بینش در مقابل

شئوناتی نمود اندر هیا کل

چه هیکل پرده دارالقرار است

میان حق و خلق آن مستعار است

ز ما بین این حجاب ار مرتفع شد

عیان گشت آنچه دیدش ممتنع شد

از این دریاب سرمن عرف را

شناس آن نفس بر حق متصف را