گنجور

 
سعیدا

شماره ۱: چه نسبت است به مصر وجود بقعه تن را

شماره ۲: به اهل راز چه نسبت رقیب بدگو را

شماره ۳: متاع پاک ندارد به گفتگو حاجت

شماره ۴: کمان ابروانت طرفه سخت است

شماره ۵: ناز و کرشمه زینت و زیب ستمگر است

شماره ۶: با خلق مجازی ز حقیقت خبری نیست

شماره ۷: چرا آن گوشه ابرو ز من چون بخت می‌گردد

شماره ۸: از جوهر خود جا به کمر خنجر او کرد

شماره ۹: جهان به گوشه تاریک و تنگ می ماند

شماره ۱۰: صف به صف مژگان خونریزش به جنگ آماده اند

شماره ۱۱: راه می پویم شاید منزلی پیدا شود

شماره ۱۲: عقل را نور نماند چو شود موی سفید

شماره ۱۳: به نقش و خال و خط دهر دل مده زنهار

شماره ۱۴: دلبرم منعم است و من درویش

شماره ۱۵: ز خال پشت لب او تحیری دارم

شماره ۱۶: هر نفس در دیده من طرح قیامت می‌کشم

شماره ۱۷: با نظر بر لطف و احسانش کجا بد می‌کنم

شماره ۱۸: جز مهر ما ستاره گرمی ندیده ایم

شماره ۱۹: کشت ما را انتظارت تیز ترا از نگاه

شماره ۲۰: به جان رسیده و از دل برون چو تیر شدی