گنجور

 
صائب

که می گفت از دل یاقوت دود عنبرین خیزد؟

خطی چون نیش زنبوران ز جوی انگبین خیزد

ز فیض خاکساری سرفراز نه چمن گشتم

که می گفت این چنین سروی ازین آب و زمین خیزد

 
 
 
گلها برای اندروید
خاقانی

مکن کز چشم من بر خاک سیل آتشین خیزد

نترسی ز آن چنان سیلی کزو آتش چنین خیزد

گوزن آسا بنالم زار پیش چشم آهویت

چه سگ‌جانم که چندین ناله زین جان حزین خیزد

کله کژ کرده می‌آئی قبای فستقی در بر

[...]

صائب تبریزی

کجا بی باده زنگ از خاطر اندوهگین خیزد؟

چسان این سبزه خوابیده بی آب از زمین خیزد؟

به عزم رقص چون از جای خود آن نازنین خیزد

فلک از پای بنشیند قیامت از زمین خیزد

حجاب نور طی کردن بود مشکلتر از ظلمت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه