گنجور

 
صائب تبریزی

یاد ایامی که رویش را بهار شرم بود

با حیا هنگامه نظاره او گرم بود

یک ته پیراهن آمد تا به کنعان باد مصر

بس که روی دشت از آواز زلیخا گرم بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode