گنجور

 
 
 
صائب تبریزی

نیست اندیشه ای از زخم زبان سرکش را

خار و خس بستر سنجاب بود آتش را

بهره از عمر بود تیره روانان را بیش

زودتر جذب کند خاک می بی غش را

خوابش از بستر بیگانه پریشان نشود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

کی جزا می‌رسد از اهل حیا سرکش را

آب آیینه محال است‌کشد آتش را

بر زبان راست روان را نرود حرف خطا

خامه ظاهر نکند جز سخن دلکش را

استخوانم نشود سدّ ره ناوک یار

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه