غزل شمارهٔ ۷
گل کیمی هر کیم که گلزار ایچره نقد جانی وار
سعی ایلر توکسون سنین یولوندا تا امکانی وار
تا ایاغین توپراغینا توکمسون دوتماز، قرار
هر کیمین مجلسده میناتک بیر آوج قانی وار
نه عجب عاشقلری گر باشدان آچسون نازایلن
کاکل مشکین کیمی هر کیم که سرگردانی وار
ایچمامیش جان بخشلر نظاره دن عاشقلره
ترلو رخسارین عجایب چشمه حیوانی وار
ایلیوپدور نقطه خالین منی پرگار سیز
یوخسا دریا اوزره هر بیر قطره نین دورانی وار
گز دیریرلر ال به ال داغین کونوللر پاره سی
یرده قالماز جام تک هر کیم که ایستی قانی وار
پوچ دی هر سوز که دییرلر معرفتدن اهل قال
بحردن چیخماز صدف تا گوهر غلطانی وار
چوخ دگول حیرت یری گروارسا شیرین سوزلری
طوطی نین صائب نظرده گوزگی تک میدانی وار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هرکه چون گل در گلزار نقد جان دارد میکوشد تا جایی که میشود به راه تو بیفتد.
چه جای شگفت اگر نازنده عاشقان را از سر باز کند همچون کاکل مشکین هرکه سرگردان دارد.
نقطهٔ خالت مرا بیپرگار کرد یا روی دریا هر قطره دوران دارد؟
هر سخنی که اهل گفتوگو از معرفت میگویند پوچ است. صدف تا گوهر غلتان دارد از دریا بیرون نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.