سبکسری که اسیر هواست همچو حباب
میان بحر ز دریا جداست همچو حباب
لطافت است نقاب محیط بیرنگی
وگرنه آینه ام خوش جلاست همچو حباب
هزار بار اگر بشکند، درست شود
سبوی هر که ز آب بقاست همچو حباب
درین محیط که هر موج مد احسانی است
تلاش باختن سر، بجاست همچو حباب
میان بحر ز موج سراب تشنه ترم
ز آب، در گره من هواست همچو حباب
ز روی بحر دهد چشم آب، دیده وری
که در فشاندن سرخوش اداست همچو حباب
ز قرب بحر چه لذت برد نظربازی
که چشم بسته شرم و حیاست همچو حباب
نمی خلد به دلی ناله شکایت من
شکست شیشه من بی صداست همچو حباب
گشوده شد ز هوای محیط، عقده من
خوشا سری که در او این هواست همچو حباب
سبکسری که زند پیش بحر، لاف وجود
اگر به باد دهد سر، بجاست همچو حباب
به روی دست سر خویش را چرا ننهم؟
مرا که آب بقا زیر پاست همچو حباب
مرا تعین ناقص ز بحر دارد دور
بقای من به نسیم فناست همچو حباب
به اشک و آه، دل دردمند من تازه است
صفای خانه ز آب و هواست همچو حباب
هزار بار گر افتم، ز جای برخیزم
به بحر، کشتی من آشناست همچو حباب
فتاده است سر و کار من به دریایی
که نه سپهر در او بی بقاست همچو حباب
به یک شکست ز دریا نظر نمی پوشم
مرا به چشم خود امیدهاست همچو حباب
به آشنایی دریا مبند دل زنهار
که عقد الفت او بی وفاست همچو حباب
ز باد نخوت اگر پر شود ز بی مغزی است
سری که در خم تیغ فناست همچو حباب
چگونه قطره من عاجز هوا نشود؟
که بحر را ز هوا عقده هاست همچو حباب
ز آه بر دل پر خون من غباری نیست
هوای خانه من دلگشاست همچو حباب
درین محیط که صد سر به تره ای است ز موج
نفس دلیر کشیدن خطاست همچو حباب
به غیر قطع نفس نیست ساحلی ما را
هوا به کشتی ما ناخداست همچو حباب
همیشه بر سر بی مغز خویش می لرزد
عنان هر که به دست هواست همچو حباب
نمی کنم چو صدف دست پیش ابر دراز
که گوهرم دل بی مدعاست همچو حباب
اگر چه بر دل دریاست بار، عقده من
خوشم که عقده ام آسان گشاست همچو حباب
خراب کوی مغانم که آب تلخش را
هزار عاشق سر در هواست همچو حباب
چو مومیایی من در شکست خود بسته است
گر از شکست نترسم، رواست همچو حباب
ازان ز راز دل بحر نیستی آگاه
که چشم شوخ، ترا بر قفاست همچو حباب
همان ز ساده دلی بر حیات می لرزم
اگر چه بحر مرا خونبهاست همچو حباب
چو بی مثال فتاده است آن محیط لطیف
چه سود ازین که تنم رونماست همچو حباب؟
تلاش گوشه نشینی ز پوچ مغزی هاست
که خلوت تو همان پر هواست همچو حباب
به من تلاطم دریا چه می تواند کرد؟
مرا شکستگی، آب بقاست همچو حباب
قرار نیست ز درد طلب مرا صائب
ز بحر اگر چه مرا متکاست همچو حباب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از بیثباتی و ناپایداری زندگی میپردازد، به ویژه در زمینه احساسات و وجود انسانی. شاعر با استفاده از تمثیل حباب، به سبکسری و زودگذر بودن حالتها و احساسات اشاره میکند. او بیان میکند که مانند حبابی که در میان دریا قرار دارد، افراد همیشه تحت تأثیر محیط و شرایط هستند و در عین لطافت و زیبایی، آسیبپذیر و ناپایدارند.
شاعر به این نکته میپردازد که باوجود سختیها و شکستها، میتوان دوباره برخاست و به زندگی ادامه داد. او به جستجوی معنا و ثبات در زندگی اشاره میکند و هشدار میدهد که محبت و دوستی ممکن است ناپایدار باشد. در نهایت، شعر به تلاطم و چالشهای زندگی میپردازد و نشان میدهد که در این بیثباتی، همچنان امید و لطافت وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی که به خواستهها و امیال خود وابسته است، مانند حبابی در دریا، از اصل و بنیادی که در آن قرار دارد جداست.
هوش مصنوعی: لطافت و زیبایی در ظاهر ظاهر است و در حقیقت، آینه من با کیفیت و درخشندگی خوبی خود مانند حبابی است که در سطح آب قرار دارد.
هوش مصنوعی: سبوی هر کس که از آب بقا ساخته شده باشد، حتی اگر هزار بار هم شکسته شود، دوباره درست میشود، مانند حبابی که همیشه بازسازی میشود.
هوش مصنوعی: در این فضا که هر لحظه به نوعی محبت و خوبی است، تلاش برای شکست دادن سرنوشت مانند تلاش حباب بر روی آب است.
هوش مصنوعی: در دل دریا، من به شدت تشنهام، همچنان که در میان امواج، سراب میبینم. در درون من، روزنهای از امید وجود دارد که مانند حبابی در هواست.
هوش مصنوعی: چشمان زیبا و دلربا مانند آب دریا به اطراف مینگرند و کسی که در نشان دادن احساساتش خوشحال است، مثل حبابی در حال شکلگیری به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: کسی که با چشم بسته به تماشای زیباییها میپردازد، از نزدیکی به عمق دریا لذت میبرد، چون در این حالت شرم و حیا همچون حبابی در آب وجود دارد.
هوش مصنوعی: ناله و شکایت من در دل کسی اثری ندارد، مثل این است که شیشهام شکسته و صدایی از آن بر نمیآید، مشابه حبابی که در آب وجود دارد و به آرامی ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: هوا و فضای پیرامونم به من آرامش و آزادی میبخشد، خوشا به حال من که مانند حبابی در این فضا زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: شخصی که با بیملاحظگی و سبکسری در کنار دریا قرار میگیرد و در مورد وجود خود ادعا میکند، اگر در آن شرایط سرش به باد برود، مثل حبابی است که به راحتی میترکد و از بین میرود.
هوش مصنوعی: چرا سرم را روی دستان خودم نگذارم؟ وقتی که زندگیام مثل حبابی است که در زیر آب قرار دارد و پایدار نیست.
هوش مصنوعی: وجود ناقص من از عمق وجود جاودانی دور است و ادامه حیات من مانند حبابی است که با نسیم فنا در حال از بین رفتن است.
هوش مصنوعی: دل غمزده من با اشک و آه بار دیگر زنده میشود، مانند حبابی که به آرامی در آب و هوا میچرخد، خانهام نیز با چنین جوی صفا دارد.
هوش مصنوعی: هرقدر هم که بیفتم و زمین بخورم، دوباره برمیخیزم. چون کشتیام در دریا با امواج آشناست، مثل حبابی که میتواند دوباره به سطح آب برگردد.
هوش مصنوعی: من درگیر دریا و وضعیتی هستم که هیچ چیزی در آن پایدار نیست، مثل یک حباب.
هوش مصنوعی: من به خاطر یک شکست از دریا دست نمیکشم، چون امیدهای من مثل حباب در چشمانم است.
هوش مصنوعی: به دوستی و محبت با دریا دل نبند، زیرا این رابطه همچون حبابی است که ناپایدار و بیوفا میباشد.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر غرور و نازش دچار باد فخرفروشی شود، باید بداند که این ناشی از بیحالی و نادانی اوست. چرا که سر او همچون حبابی است که در خطر نابودی و فنا قرار دارد.
هوش مصنوعی: چگونه میتواند قطره من در برابر هوا ناتوان باشد؟ در حالی که دریا نیز به خاطر هوا پر از گرهها و پیچیدگیهاست، همانند حبابها.
هوش مصنوعی: از اندوه و درد درونم، اثری باقی نمانده است. هوای خانهام دل را شاداب و خوش میکند، مانند حبابی که در آب شناور است.
هوش مصنوعی: در این فضایی که هر کسی به نوعی درگیر مشکلات و دغدغههاست، مانند حبابی بر روی آب، تکیه بر نفس قوی و دلیرانه ارزش زیادی ندارد و ممکن است باعث آسیبپذیری شود.
هوش مصنوعی: نفس ما به غیر از قطع و پایان دیگری ندارد، به گونهای که زندگیمان به کشتیای میماند که ناخدای آن هواست، مانند حبابی که در آب ظاهر میشود و ممکن است هر لحظه بترکد.
هوش مصنوعی: انسانی که تحت تأثیر خواستهها و تمایلات زودگذر قرار دارد، مانند حبابی است که همیشه در معرض نابودی و از هم پاشیدن است و نمیتواند به طور مستقل و ثابت قدم بایستد.
هوش مصنوعی: من مانند صدف، دستم را به سوی ابر دراز نمیکنم؛ زیرا گوهر وجودم، دل بیادعایی دارد که مانند حباب است.
هوش مصنوعی: اگرچه در دل من مشکلات و بارهای سنگینی وجود دارد، اما من خوشحالم که این مشکلات به راحتی حل میشوند، مانند حبابی که به سادگی میترکد.
هوش مصنوعی: خراب شدن در مکان مغان به خاطر این است که بسیاری از عاشقان بیقرار و سرگشته، مانند حبابهایی روی آب تلخ، جذب این فضا شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر من مانند مومیایی در شکستهای خود محبوس شدهام، در صورتی که از آسیب و شکست نترسم، این کاملاً درست است مثل حبابی که در آب شناور است.
هوش مصنوعی: از راز دل که از عمق وجود خبر میدهد، درستی و عدم وجود تو را میفهمد، زیرا چشمان بازیگوش تو، مانند حبابی بر روی آب، بر وجود تو تکیه کرده است.
هوش مصنوعی: من از سادگی و بیخبری خود، در برابر زندگی میلرزم. هرچند که زندگی برای من ارزش بالایی دارد و همچون حبابی در دریا میماند.
هوش مصنوعی: وقتی که آن فضای لطیف و بیهمتا در درون وجودم جا دارد، چه فایدهای دارد که جسم من به صورت ظاهری و بیرونی خود را نشان بدهد، مانند حبابی که در سطح آب شناور است؟
هوش مصنوعی: تلاش برای دوری از جمع و جامعه ناشی از خیالات بیاساس است و در واقع، فضای خلوت و تنها بودن ما مانند حبابی پر از هواست.
هوش مصنوعی: تلاطم و هیجانهای دریا نمیتوانند به من آسیبی برسانند. من دچار شکست هستم، اما همانطور که حباب به زندگی ادامه میدهد، من نیز در آب بقا مییابم.
هوش مصنوعی: نمیتوانم به خاطر درد خواستن خود از صائب انتظار داشته باشم که به من کمک کند، چرا که من مانند حبابی هستم که در دریای وسیع غوطهور است و هیچ چیزی نمیتواند آرامش مرا برقرار کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.