حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی
به تنگم از وجود خود، شرابی آرزو دارم
که زور او شکافد شیشه را چون نار ای ساقی
می انگوری تنها مرا از پا نیندازد
سراسر باغ را بر یکدگر بفشار ای ساقی
برهنه روی می خواهم ببینم دختر رز را
حجاب شیشه و پیمانه را بردار ای ساقی
به یک رطل گران بردار بار هستی از دوشم
من افتاده را مگذار زیر بار ای ساقی
به راهی می رود هر تاری از زلف حواس من
مرا شیرازه کن از موج می زنهار ای ساقی
چرا از غیرت مذهب بود کم غیرت مشرب؟
مرا در حلقه اهل ریا مگذار ای ساقی
چراغ طور در فانوس مستوری نمی گنجد
برون آور مرا از پرده پندار ای ساقی
شراب آشتی انگیز مشرب را به دورآور
بده تسبیح را پیوند با زنار ای ساقی
ادیب شرع می خواهد به زورم توبه فرماید
به حال خود من شوریده را مگذار ای ساقی
ز انصاف و مروت نیست در عهد تو روشنگر
زند آیینه من غوطه در زنگار ای ساقی
ندارد بازگشتی کفر و دین غیر از سر کویش
به دریا می رود هر سیلی از کهسار ای ساقی
به شکر این که داری شیشه ها پر باده وحدت
به حال خویش صائب را چنین مگذار ای ساقی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به معانی عمیق و روحی پرداخته و از ساقی درخواست میکند که حجابهای مادی و ظاهری را از بین ببرد تا او بتواند به حقیقت و ذات خود دست یابد. شاعر از ساقی میخواهد تا او را از بارهای زندگی آزاد کند و به او شرابی عطا کند که او را به حالت روحانی و وجدانی ببرد. فضا به شدت تحت تاثیر عشق و جستجوی حقیقت است و شاعر از مذهب و ریاکاریهای سست انتقاد میکند. او به دنبال ارتباطی عمیق و واقعی با وجود خویش و طبیعت است و تأکید میکند که در دین و دنیای واقعی چیزی جز عشق و آشتی وجود ندارد. پایان شعر دعوتی برای پذیرش وحدت و عشق خالص است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، پردههای جسم را از جلوی جانم کنار بزن و مرا زیر این دیوار قدیمی تنها نگذار.
هوش مصنوعی: من از وجود خود به تنگ آمدهام و آرزو دارم شرابی بیاوری که قدرتش به اندازهای باشد که شیشه را بشکند، مانند آتش. ای ساقی!
هوش مصنوعی: به من بگو که یک می انگور کافی نیست تا مرا از پا درآورد؛ بلکه من میخواهم تمام باغ را به هم بیفشانم. ای ساقی، همه را به هم بریز.
هوش مصنوعی: میخواهم دختر زیبایی مانند گل رز را بدون پوشش ببینم؛ ای ساقی، حجاب شیشه و پیمانه را کنار بزن.
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفاً بار سنگین زندگی را از دوش من بردار و نگذار کسی که در زیر این بار افتاده، باقی بماند.
هوش مصنوعی: هر رشتهای از زلف تو به مسیری میرود و حواسم را به خود مشغول میکند. خواهش میکنم ای ساقی، من را از این موج و هیجان نجات بده.
هوش مصنوعی: چرا از غیرت دین کم دارد شجاعت روزگار؟ مرا در جمع افرادی که فقط به ظاهر اهمیت میدهند قرار نده، ای ساقی.
هوش مصنوعی: چراغ آتش کوه طور در هیچ فانوسی نمیگنجد، پس ای ساقی، مرا از حجاب و افکار محدود رها کن و به حقیقت برسان.
هوش مصنوعی: شراب که باعث آشتی و پیوند میشود را نزد خودت نگهدار و از تسبیح که علامت عبادت و دین است دور کن، ای ساقی.
هوش مصنوعی: ادیب به دنبال آن است که مرا به زور به توبه وادارد، اما ای ساقی، حال و روز من را رها کن و دست از سرم بردار.
هوش مصنوعی: در زمانهای که تو زندگی میکنی، انصاف و خیرخواهی وجود ندارد. ای ساقی، چهره من که باید در آینه روشن باشد، در زنگار و کدورت غرق شده است.
هوش مصنوعی: از عشق تو که بگذریم، دیگر هیچ چیز به عقب برنمیگردد. هر طوفانی که از کوهها میآید، به دریا میرود. ای ساقی!
هوش مصنوعی: به خاطر این که تو خدای را شکر میگویی و شیشههایت پر از شراب وحدت است، ای ساقی، حال صائب را چنین نگذار که به آن وضعیت باقی بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی
به یک رطل گران بردار بار هستی از دوشم
من افتاده را مگذار زیر بار ای ساقی
به راهی میرود هر تاری از زلف حواس من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.