زهی نقاب جمالت برهنهروییها
خموشی تو زبانبند کامجوییها
ز سرو قد تو یک جلوه، عالم آشوبی
ز نوبهار تو یک برق، تندخوییها
که نام شهرت یاقوت میبرد امروز؟
که ختم شد به عقیق تو نامجوییها
فتاده است چو تقویم کهنه از پرگار
به دور حسن تو، مجموعه نکوییها
اگرچه آن مژه را خواب ناز سنگین است
دمی ز پا ننشیند ز فتنهجوییها
بشوی دست ز اصلاح تن، به جان پرداز
که دل سفید نگردد ز جامهشوییها
اگر توقع آسایش از جهان داری
مدار دست ز نبض مزاجگوییها
به خنده زندگی خویش را مکن کوتاه
که صبح غوطه به خون زد ز خندهروییها
جز این که داد سر خویش را به باد حباب
چه طرف بست ندانم ز پوچگوییها؟
چو فرد آینه با کاینات یکرو باش
که شد سیاه رخ کاغذ از دوروییها
چنان که شیر کند خواب طفل را شیرین
فزود غفلت من از سفیدموییها
اگر نکو نشوی صائب از بدی بگذر
که هست ترک بدیها سر نکوییها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.