غم به اشک از دل غمناک نیاید بیرون
به گرستن گره از تاک نیاید بیرون
از کف ساده آیینه برون آمد موی
دانه ماست که از خاک نیاید بیرون
ریشه در مغز اجابت نتواند کردن
ناله ای کز دل صد چاک نیاید بیرون
نیست اندیشه محشر دل سودازده را
دانه سوخته از خاک نیاید بیرون
نیست ممکن که پر و بال تواند وا کرد
تا دل از بیضه افلاک نیاید بیرون
آتش ظلم به یک چشم زدن می میرد
برق از بوته خاشاک نیاید بیرون
نشأه باده گلرنگ به تخت است مدام
دولت از سلسله تاک نیاید بیرون
(هیچ بسمل نکشد سر به گریبان عدم
که ازان حلقه فتراک نیاید بیرون)
کشش عشق شرار از جگر سنگ کشد
آه چون از دل غمناک نیاید بیرون؟
(زاهد از پرورش زهد ریایی عجب است
اگر از خاک تو مسواک نیاید بیرون)
(دست بیعت به خزان فل بهاران دادم)
به سبکدستی من تاک نیاید بیرون)
(نظر تربیت دهر علاجش نکند
هر که از بوته دل، پاک نیاید بیرون)
(سخن صائب اگر بگذرد از عرش بلند
آفرین از لب ادراک نیاید بیرون)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق غم و ناامیدی اشاره دارد و بیان میکند که غم و اندوه از درون دل انسان به سختی بیرون میآید. شاعر به نمادهایی مانند تاک و دانه اشاره میکند و نشان میدهد که شرایط طبیعی و زندگی با وجود تلاشها تغییر نمیکند. احساسات و دردهای عاطفی، مانند عشق و اندوه، گاهی غیرقابل بیان هستند و نمیتوانند به سادگی از دل خارج شوند. همچنین اشاره شده که زهد و ریای زاهدان نمیتواند حقیقت را نشان دهد و مشکلاتی که انسانها در مواجهه با دنیا دارند به راحتی حل نمیشوند. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که حتی اگر سخن بزرگ و عمیق باشد، ممکن است به درستی شناخته و درک نشود.
هوش مصنوعی: غم به سهولت از دل غمگین خارج نمیشود، مانند اینکه برای باز کردن گرهای از تاک، نمیتوان به سادگی آن را از بین برد.
هوش مصنوعی: موهای نازک و لطیف ما که شبیه دانههای کوچک هستند، از دل سادگی و ظرافت بیرون آمدهاند و هیچگاه از زمین و خاک به چنین زیبا و بینظیر بودن نخواهند رسید.
هوش مصنوعی: انسان نمیتواند در ذهن خود، خواسته یا آرزویی را ریشهدار کند، زیرا اگر دلش به شدت شکسته باشد، نمیتواند صدا یا نالهای از خود خارج کند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، کسی که دلش گرفتار وسوسه و آرزوهای باطل است، هیچگاه به آرامش نخواهد رسید و از دل پرآشوبش نمیتواند به خوبی و شادی دست پیدا کند. مانند دانهای سوخته که هرگز از خاک بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: پر و بال باز کردن و پرواز کردن ممکن نیست، زیرا دل نمیتواند از درون محفظه آسمانها خارج شود.
هوش مصنوعی: ظلم همچون آتش است که به سرعت خاموش میشود و هیچگاه قدرت نمییابد تا تأثیر بلندمدتی بر جای بگذارد، مانند اینکه هزاران جرقه از بوتههای خشک نمیتواند ظهور کند و به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: شراب رنگین همیشه روی تخت مینشیند و از سلسلهی انگور دولت و خوشبختی به دست میآید و هرگز از آن خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: هیچ موجود بیجان و بیپناهی نمیتواند خود را از چنگال عدم برهاند، زیرا از آن حلقه نجات خبری نیست.
هوش مصنوعی: عشق قدرتی دارد که حتی از دل سرد و سنگی هم احساساتی مانند ناراحتی و اشتیاق را بیرون میکشد. وقتی دل آدمی غمگین باشد، نمیتواند به راحتی از آن احساسات شاد و سرزنده خارج شود.
هوش مصنوعی: زاهدی که فقط ظاهر زهد را دارد و در عمق وجودش حقیقتی از آن ندارد، عجیب است. اگر این فرد از خاک تو، یعنی از حقیقت وجودت، چیزی واقعی و سودمند به دست نیاورد، چه انتظاری میتوان از او داشت؟
هوش مصنوعی: من دست خود را به مهر و دوستی در فصل پاییز به گستردگی بهار دادم، اما از آنجا که من بیمهارت هستم، نمیتوانم از تاک خوب و محصولی برداشت کنم.
هوش مصنوعی: هر کس که از دل و روح خود خالص نشده باشد، نمیتواند تغییرات و تربیتهای زندگی را به درستی بپذیرد و اصلاح کند.
هوش مصنوعی: اگر سخن درست و درست بیان شود، از عالیترین عوالم میگذرد و قابل فهم برای مردم عادی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
راز عشق از دل غمناک نیاید بیرون
دانه سوخته از خاک نیاید بیرون
لفظ پیچیده به زنجیر کشد معنی را
دل ازان طره پیچاک نیاید بیرون
پنجه ضعف تنومندی دیگر دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.