می کند آن که علاج دل بیچاره من
کاش می داشت خبر از دل آواره من
از تماشای دو عالم نشود سیر نگاه
هر که گردید بدآموز به نظاره من
بس که سیراب شد از گریه من، می آید
کار سنگ یده از مهره گهواره من
باده آتش، پر پروانه بود پرده شرم
این سخن را بچشانید به میخواره من
صائب از اهل وفا پاک شد آفاق و هنوز
از جفا سیر نشد یار جفاکاره من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دل بیچاره خود و آوارگیاش صحبت میکند و آرزو دارد که کسی از حال او باخبر شود. او به این نکته اشاره میکند که نگاه به زیباییهای دنیا برای او سیرکننده نیست و از نظارهگری اطرافیان خود که بدآموز هستند، خسته است. او گریههایش را مسبب آمدن بیحالی و درد به خود میداند و بادهای را توصیف میکند که آتشین و شورانگیز است. در نهایت، شاعر از ناپاکی و جفای اطرافیان خود گله میکند و به وفاداری و پاکی یارانش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: کاش کسی بود که میتوانست درد دل بیچارهام را درمان کند و از حال آشفتهام باخبر بود.
هوش مصنوعی: هر کس که از تماشای زیباییهای دو جهان سیر نشده باشد، نشان میدهد که به نظر من توجه نکرده و از آن درس نگرفته است.
هوش مصنوعی: چقدر از گریهام سیراب شده، که حالا سنگ گهوارهام به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب مانند آتش است و پروانه، که نماد عشق و شور و هیجان است، به آن وابسته است. بنابراین، از شما میخواهم که این راز و سخن را به مسکین میخواره من بنوشانید و پرده حیا را کنار بزنید.
هوش مصنوعی: صائب از اهل وفا جدا شد و دنیای پیرامونش از نیکی خالی گشت، اما هنوز دوستش که به او ظلم کرده و به او بیوفایی کرده، سیر نشده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چارهها رفت ز دست دل بیچاره من
تو بیا چارهٔ من شو که توئی چاره من
در بیابان طلب بیسر و پا میگردد
که ترا میطلبد این دل آوارهٔ من
در طلب پا نکشم در رهش ار سر برود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.