به روی سخت نتوان گفتگو را دلنشین کردن
به همواری تلاش نام باید چون نگین کردن
نگردد صاحب شان هر که چون زنبور نتواند
به تلخی زیستن صد خانه را پر انگبین کردن
چو طوطی سبز شد بال و پرم از زهر ناکامی
به اندک تلخیی نتوان سخن را شکرین کردن
دم مرگ است رویش را به کام دل تماشا کن
ندارد در عقب خجلت نگاه واپسین کردن
عیار وحشت او را نمی دانم، همین دانم
که ایام حیات من سرآمد در کمین کردن
اگر افتاده ای را همچو مور از خاک برداری
به کیش من به است از طاعت روی زمین کردن
سزاوار ستایش نیستند این ناقص احسانان
برای نان جو نتوان زبان را گندمین کردن
فریب خضر خوردم شد شکار خار دامانم
درین وادی عنان چون برق بایست آتشین کردن
ندارد استخوان پهلوی من چون صدف چربی
نه آسان است صائب قطره را در سمین کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناگفتههایی از زندگی و دشواریهای آن است. شاعر به این نکته اشاره دارد که برای داشتن گفتگویی دلنشین و شیرین، تلاش و کوشش باید وجود داشته باشد. او به تلخیهای زندگی اشاره میکند و از تلاش برای شیرین کردن زندگی به رغم تلخیها سخن میگوید. در ادامه، شاعر به زوال و مرگ میپردازد و از اینکه در لحظات پایانی زندگی باید بر زیباییها تمرکز کرد، یادآور میشود. او به ناامیدیهای خود و شرایط سختش اشاره دارد و در نهایت از ناپایداری زندگی و سختیهایی که در مسیر دارد، شکایت میکند. به طور کلی، مضمون شعر به چالشهای زندگی، تلاش برای شیرین کردن آن و واقعیتهای تلخ آن متمرکز است.
هوش مصنوعی: برای اینکه گفت و گو را دلپذیر و جذاب کنیم، نباید با مشکلات و سختیها روبرو شویم. بلکه باید مانند یک گوهر درخشان تلاش کنیم تا آن را بهبود بخشیم و زیباتر کنیم.
هوش مصنوعی: هر کسی که نتواند مانند زنبور با سختی و تلخی زندگی کند، هرگز موفق نخواهد شد و در نهایت نمیتواند کارهای بزرگ انجام دهد. افرادی که به راحتی از چالشها فرار میکنند، نمیتوانند دستاوردهای ارزشمندی داشته باشند.
هوش مصنوعی: وقتی مانند طوطی سبز شدم، بر اثر زهر ناکامی، بال و پرم آسیب دیده و نمیتوانم با کمی تلخی سخن را شیرین کنم.
هوش مصنوعی: در لحظهی مرگ، چهرهاش را با دل خوش تماشا کن، زیرا بعدها نمیتوانی بدون خجالت به او نگاه کنی.
هوش مصنوعی: من نمیدانم او چه اندازه ترسناک است، اما میدانم که روزهای زندگیام در حال گذراندن در کمین است.
هوش مصنوعی: اگر کسی را که به زمین افتاده است، همچون موری از خاک بلند کنی، این کار بهتر است از اینکه در زمین تنها به عبادت مشغول شوی.
هوش مصنوعی: این افراد که کارهای نیک انجام میدهند، لایق ستایش نیستند. آنها نمیتوانند از زبان خود استفاده کنند و در عوض به دنبال نان و خوراک هستند.
هوش مصنوعی: من در این مسیر به دام افتادم و از فریب خضر (نماد هدایت و دانش) متضرر شدم. حالا باید مانند برقی که ناگهان میدرخشد، با شدت و سرعت به مشکل خود بپردازم.
هوش مصنوعی: من مانند صدفی هستم که فاقد استخوان است و در من چربی وجود ندارد. بنابراین، تبدیل یک قطره به سمت چیزی بزرگ و جدی، کار آسانی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.