راز عاشق از لب خاموش می آید برون
دود زود از آتش خس پوش می آید برون
از رگ ابری پر از گوهر شود چندین صدف
یک زبان از عهده صد گوش می آید برون
زان به روی دست جا بخشند مستان جام را
کز حریم میکشان خاموش می آید برون
حسن او از خلوت آیینه با آن محرمی
از کمال شرم شبنم پوش می آید برون
قامتش قلاب گشت و از سرش غفلت نرفت
خواجه را این پنبه کی از گوش می آید برون؟
دیده های پاک، تر دست است در ایجاد حسن
هاله را اینجا مه از آغوش می آید برون
در کهنسالی جوانتر گشت صائب فکر من
زین ته خم باده سرجوش می آید برون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.