غزل شمارهٔ ۵۷۷۷
جنون کجاست که دستی به کار بگشاییم
ز کار چرخ گره غنچه وار بگشاییم
ز برق آه بسوزیم مهر و ماهش را
گره ز رشته لیل و نهار بگشاییم
چنین که تنگ گرفته است روزگار به ما
امید نیست درین روزگار بگشاییم
گل از جدایی ما می کند گریبان چاک
چه لازم است گریبان به خار بگشاییم
متاع ما سخن و خلق پنبه در گوشند
درین قلمرو و غفلت چه بار بگشاییم؟
فلک ز کاهکشان تنگ بسته است کمر
چگونه ما کمر کارزار بگشاییم؟
به زور بازوی اقبال کار پیش نرفت
مگر به قوت دل این حصار بگشاییم
چنین که مست غرورند عالمی صائب
سرفسانه شیرین چه کار بگشاییم؟
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...