در کاهش است از سخن خود سخن طراز
در سمین به رشته بود بوته گدار
درکم زدن زیادتی آنها که دیده اند
چون شمع می کنند زبان در دهان گاز
زیباست این کمند باری شکار خلق
زاهد مکن دراز برای خدا نماز
جز مهر خامشی که کند عمر رافزون
نشنیده ام شود ز گره رشته ای دراز
بردل مرا غبار علایق نشسته بود
روی عرق فشان توام کرد پاکباز
تا چون صدف کنند ترا مخزن گهر
بردار سوی عالم بالا کف نیاز
شبنم اگر ز سیر کند منع بوی گل
صائب شود به مهر خموشی نهفته راز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.