گرچه از جان نیست چیزی بابدن نزدیکتر
باشد آن جان جهان ازجان به تن نزدیکتر
می کشم دوری ز حیرت ،ورنه با یوسف بود
چشم چون دستار من از پیرهن نزدیکتر
خال باآن قرب ازان لبهادهن شیرین نکرد
تلختر هر کس به آن شیرین دهن نزدیکتر
پرده شرم است مانع ،ورنه چشم پاک من
باشد از شبنم به آن گل پیرهن نزدیکتر
نعل لیلی رادر آتش وحشت مجنون گذاشت
از رمیدن شد بر جانان راه من نزدیکتر
چون عزیز مصر باغربت مدارا کن که هست
پله غربت به دولت از وطن نزدیکتر
گرچه با فانوس باشد درته یک پیرهن
هست با پروانه شمع انجمن نزدیکتر
از سخن دست سلیمان تکیه گاه مور شد
قرب را راهی نباشد از سخن نزدیکتر
می شود بی دست وپایی شهپر پرواز رزق
آب این چاه است بی دلو ورسن نزدیکتر
از جوانان گرچه نبود دور مرگ ،اما بود
موی چون کافور پیران باکفن نزدیکتر
صائب از پاس ادب گردید ازان زلف دراز
دست کوتاهم به آن سیب ذقن نزدیکتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.