چرا از خم می فلاطون برآید
ز دریای رحمت کسی چون برآید
غزالان کنند آن زمان ته دو زانو
که دیوانه ما به هامون برآید
برآید شکر خند ازان لعل میگون
به نازی که شیرین به گلگون برآید
تبسم به خون غوطه زدتابرآمد
ازین تنگنا تا سخن چون برآید
چون مستی است کآید ز میخانه بیرون
حدیثی کز آن لعل میگون برآید
به دنبال او سرواز باغ بیرون
پریشانتر از بیدمجنون برآید
ز ابر سیاه است امید باران
مگر کامم از خط شبگون برآید
در آغوش قمری است نشونمایش
عجب نیست گرسروموزون برآید
ز شرم گنه سروموزون ز خاکم
سرافکنده چون بیدمجنون برآید
سرنوح لرزان حبابی است اینجا
ازین بحر سالم کسی چون برآید
گسسته است سررشته امیدها را
چسان ناله از دل به قانون برآید
فرو رفت هرکس که در فکر دنیا
سرش از گریبان قارون برآید
ز دامان دولت جدایی است مشکل
ز پای خم می کسی چون برآید
نیم ایمن از عهدپادر رکابش
که می ترسم این نعل وارون برآید
ز بس خاک خورده است خون عزیزان
به هرجاکه ناخن زنی خون برآید
نباشد در بسته را خیر صائب
ازان غنچه لب کام من چون برآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و حالتی از ناامیدی و انتظار در برابر زیبایی و عشق میپردازد. شاعر به تقدیر از رحمت و زیبایی اشاره میکند و از لحظات دیوانگی و عشق سخن میگوید. او در پی ایجاد ارتباط میان احساسات درونی و دنیای بیرونی است و از تضادهای زندگی، از جمله امید و ناامیدی، غم و شادی، گله میکند. در نهایت، او بر این باور است که در عین مشکلات و جداییها، زیباییها و لحظات شیرین زندگی امکانپذیر است و این زیباییها همیشه میتوانند در دل او جوانه بزنند.
هوش مصنوعی: چرا کسی که از دریای رحمت برمیخیزد، نمیتواند از شراب میخانهای که سقراط دربارهاش سخن گفته، بیاموزد؟
هوش مصنوعی: وقتی که دیوانه من به کنار دریا بیاید، آهوها به حالت دو زانو در میآیند.
هوش مصنوعی: با آمدن گلهای سرخ و زیبا، شکری شیرین و دلانگیز از آن لبهای نرم و قرمز برمیخیزد. این آدمی است که با ناز و زیباییاش، مثل گلی شیرین و خوشبو، دلها را میرباید.
هوش مصنوعی: لبخند به خون آغشته شد و از این تنگنایی که در آن قرار داشت، به آزادی رسید تا سخن بگوید.
هوش مصنوعی: این ابیات به حالتی شبیه به مستی اشاره دارد که از میخانه به بیرون میآید و داستانی را روایت میکند که از آن، زیبایی و طراوتی چون رنگ لعل به وجود میآید. به عبارت دیگر، احساس و حالتی که در آن بدهی وجود دارد، میتواند زیبایی و جاذبهای شگفتانگیز را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: وقتی او را دنبال میکنم، حالت من از بید مجنون نیز آشفتهتر میشود و از باغ بیرون میآیم.
هوش مصنوعی: امید باران از ابرهای سیاه وجود دارد، اما تنها در صورتی که آرزوهایم از تاریکی شب برآورده شود.
هوش مصنوعی: در آغوش یک پرندهی خوش آهنگ، نشانهای از عشق و زیبایی وجود دارد و به همین خاطر، اگر صدای موزونی از آن برآید، چیز عجیبی نیست.
هوش مصنوعی: از شرم گناه، چون بید مجنون، سرم را به خاک انداختهام و سرافکنده هستم.
هوش مصنوعی: زندگی مانند حبابی لرزان است که در این دریا وجود دارد و هیچ کس نمیداند چه زمانی از این دریای آرام خود را برخواهد آورد.
هوش مصنوعی: امیدها از هم پاشیده و آشفته شدهاند، حال چگونه میتواند نالهای از دل به زبان بیاید؟
هوش مصنوعی: هر کسی که در اندیشه دنیا باشد، به زودی مغرور میشود و به سرنوشت کسانی مانند قارون دچار خواهد شد.
هوش مصنوعی: جدایی از نعمتهای زندگی سخت است و کسی که در دامن کامیابی و خوشبختی قرار دارد، چگونه میتواند از آن فاصله بگیرد؟
هوش مصنوعی: من از عهد و پیمانِ پدرش کمی ایمن نیستم، زیرا میترسم که این نعل معکوس (بد) به کارش بیاید.
هوش مصنوعی: به خاطر خون دل عزیزان که به خاک نشسته، هر جا که به زمین فشار بیاوری، خون بیرون میزند.
هوش مصنوعی: اگر در بستهای نباشد، چیزی خوب به دست نخواهد آمد؛ مثل آن غنچه که اگر شکوفا نشود، کام من را شیرین نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به همچون منی آسمان چون برآید
خم می چسان بافلاطون برآید
چنان هویی از دل به صحرا برآرم
که لیلی نداند ز حی چون برآید
مرا دانه گویی چنین نذر کرده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.