رخ تو در دل شبها اگر سفید شود
عجب که ماه ز خجلت دگر سفید شود
چو نیست سوخته ای تا دهد حیات مرا
چرا زآهن وسنگ این شرر سفید شود
چو آهوان شود آن روز خون گرم تو مشک
که همچو نافه ترا موی سر سفید شود
شب سیاه مرا صبح نیست در طالع
مگر ز گریه مرا چشم تر سفید شود
کنم به خون شفق سرخ روی زرین را
شبی که صبح ز من پیشتر سفید شود
ز صیقل قد خم گشته بی غبار نشد
دل سیاه تو مشگل دگر سفید شود
مدار دست ز ریزش که ابرهای سیاه
ز برفشاندن آب گهر سفید شود
شوم سفیدچسان در میان ساده دلان
مگر ز نقش مرا بال وپر سفید شود
ز آه سرد مشو غافل ای سیاه درون
که چهره شب تار از سحر سفید شود
به حرف صدق مکن باز لب ز ساده دلی
که روی صبح به خون جگر سفید شود
تو چون دهن به شکر خنده واکنی چون صبح
ز انفعال نیارد شکر سفید شود
توان ز وصل برومند شد ز چشم سفید
که از شکوفه فشاندن ثمر سفید شود
ز گرمخونی من آب می شود فولاد
چگونه پیش رگم نیشتر سفید شود
به گرد خویش نگردیده ناقصی صائب
اگر ترا ز سفر موی سر سفید شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و مفهوم عمیق عاشقانه پرداخته و به تضادهای ظاهری و باطنی اشاره دارد. شاعر به توصیف چهره محبوبش میپردازد که در شبها اگر سفید شود، همچون ماه خجالت میکشد. او از عشق و اشتیاق خود میگوید و اینکه چطور دلتنگی و دردش میتواند به زیباییهای زندگی رنگ ببخشد. در این میان، شاعر به عظمت احساسات و تأثیر آن بر زندگی و دنیای اطرافش تأکید میکند. همچنین اشاره دارد به اینکه عشق و وصال میتواند آثاری از زیبایی و سفیدی در وجودش به جا بگذارد، فارغ از زحمتها و غمهای پیش رو. در نهایت، تاکید میکند که اگرچه درد و رنج وجود دارد، اما عشق میتواند دل را روشن کند و زیبایی را به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر چهرهات در دل شبها سفید و درخشان شود، تعجبی نیست که ماه از شرم این زیبایی دیگر نتواند سفید بماند.
هوش مصنوعی: اگر سوختهای وجود نداشته باشد که جانم را زنده کند، چرا این آتش سفیدی که از آهن و سنگ برمیخیزد، وجود دارد؟
هوش مصنوعی: زمانی خواهد رسید که مانند آهوان از شوق و سرزندگی، خون گرم تو به خوشبویی مشک تبدیل خواهد شد و همانطور که موی سر تو سفید میشود، نشانههایی از پیری در تو نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: در دل شب تار و بینهایت غم، هیچ امیدی به صبح و روشنی ندارم، جز این که شاید اشکهایم چشمهایم را روشن کنند و اندکی از تیرگیها بکاهند.
هوش مصنوعی: میخواهم در خون شفق، چهرهی طلاییام را رنگین کنم، شبی که صبح از من روشنتر شود.
هوش مصنوعی: اگرچه قامت تو از زیبایی و جلا گرفته، دل سیاه تو از غبار پاک نمیشود و تغییر سختی برایش حاصل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: نسبت به کارهای کوچک و بیاهمیت بیتفاوت باش؛ زیرا همچنان که ابرهای تیره باران میبارند، میتوانند چیزهای باارزشی به وجود آورند.
هوش مصنوعی: در میان انسانهای ساده و بیغل و غش، من مانند پرندهای سفید و زیبا هستم، اما آیا از ظاهر خوبم این امید به وجود میآید که پرواز کنم و درخشش بیشتری پیدا کنم؟
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که نباید از درد و غم خود غافل شوی، زیرا هر ظلمت و سختی در نهایت به روشنی و امید تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: به حرف راست و درست گوش نده، زیرا که نادانی و سادگی میتواند به تو آسیب بزند و مثل روزی را که با خون دل روشن شود، به بدبختی دچار میسازد.
هوش مصنوعی: وقتی تو لبخند میزنی و دندانهایت مانند شکر میدرخشد، صبحی را به یاد میآورم که در اثر نشاط و شادابی، شیرینی شکر بیشتر نمایان میشود.
هوش مصنوعی: از دیدن محبوب، نیروی وصال در من افزایش یافته است، چرا که با شکوفه دادن، میوهای سفید و خوشمزه میروید.
هوش مصنوعی: گرمخونی من به قدر کافی قوی است که میتواند فولاد را ذوب کند. حال چطور ممکن است که در برابر من، نیشتر سفید (تیغ جراحی) از شدت اثر نازک و بیچیز شود؟
هوش مصنوعی: اگر به دور خود نگرید و به حال خود توجه نکند، بیخبر از نقصهای خود است. صائب، اگر موهای سرت سفید شود، این ناشی از سفر و تجربههایت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.